شروع خالقیت

شروع خالقیت

شروع خالقیت   آتش کشیده بر تن شب های تار من چَشمی ستوده همره من در کنار من روشن شده نگاه من اندر نگاه او همچون شروع خالقیت از غبار من رضوان کشیده تا ابدالدهر ماجرا بر جویبار دوزخ پر انتظار من مرکب به مرکب از پی او من دوم دوان در قافله عجب که[…]

پیدایی پنهان تو

پیدایی پنهان تو

پیدایی پنهان تو   آنگاه که پیدایی پنهان تو دیدند هر لحظه ملائک به رخت سجده کشیدند صدها گل پرپر شده در دامن این خاک با شمع طلب حسرت پروانه چشیدند هرگاه که تن جامه درید از گره ی عشق پیمانه ی می بر سر این خاک خمیدند در سایه ی پرنور دمادم شده ز[…]