از هر چه هست سیر شدیم

از هر چه هست سیر شدیم

از هر چه هست سیر شدیم   نهالی بودیم که ناگهان پیر شدیم به آسمان رفتیم و زمین گیر شدیم یک قدم فاصله تا عرش نمانده است از هر چه که در این فرش است ما سیر شدیم شب ها خواب باران آتش میبینم صبح ها در خون خود تر تر از خیس شدیم هر[…]