معنی هائل به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ گادیج در گویش ها و لهجه ها.
هائل در گویش مازنی
/haael/ تکیه گاه.
هائل در لغت نامه دهخدا
هائل. [ ءِ ] ( ع ص ) ترساننده. هول هائل ، تأکید است. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). هولناک و شدید و ترساننده ،مشتق از هول. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
نشستم از برش چون عرش بلقیس
بجست او چون یکی عفریت هائل.
منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 51 ).
بیابانی هائل در طی آن منازل بازپس گذاشت که مرغ در هوای آن پر بریزد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 354 ). در دل اهل اسلام از آن ندای هائل و بنای مائل روعی عظیم حادث شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 393 ). یکی را از ملوک ماضی مرضی هائل بود که اعادت ذکر آن ناکردن اولی. ( گلستان ).
شب تاریک و بیم موج وگردابی چنین هائل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟
حافظ ( دیوان چ قزوینی ص 2 ).
|| کارهایی که بر شخص دشوار آید. ( از اقرب الموارد ). || رمل هائل ؛ ریگ فروریخته. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
هائل در فرهنگ فارسی
(اسم ) ترساننده . یا مرض هایل . مرض سخت موحش.
پیشنهاد و نظر شما برای معنی واژه هائل
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
5 جمله معروف داستان ملال انگیز انتوان چخوف – تکه کتاب
20 جمله معروف گزارش به خاک یونان نیکوس کازانتزاکیس – تکه کتاب
- ماییم و می و مطرب و این کنج خراب 6 - ژانویه 17, 2023
- اکنون که گل سعادتت پربار است 9 - ژانویه 6, 2023
- شعر اکنون که گل سعادتت پربار است – رباعی 9 - ژانویه 6, 2023