گمشـده چندیست شـادی از بر این خانـه
گمشـده چندیست شـادی از بر این خانـه
بغـض و حسـرت گشته چیره بر دل دیـوانه
رنگ ماتم بس گرفته بـوم این آبادی
حسرت لبخند سبـزت… حسـرت آزادی
چ کسان بس بی گنـه در خـون خـود غلطیده اند
عاشقــان صورت خراشیـده چنــان غــم دیده اند
پر ز خشم و کینـه و شـب لاجرم تاریک تر
راه آزادی که شـد هرلحظه اش باریـک تر
یک ب یک گل های باغ زندگـی را چیده اند
چه قساوت ها و بی رحمـی که گل ها دیده اند
باد پاییزی وزیـد و خشـک ماند لبخند ما
خیره بر خون و قلـم شد شاعـر در بنـد ما
تیره گشتند قلـب های سبز درین آشفتـگی
حسـرت لبخنـد تو در پس این آزردگــی
برفا
«زن، زندگی، آزادی»
Latest posts by برفـا (see all)
- گمشـده چندیست شـادی از بر این خانـه - نوامبر 16, 2022