گردون ز زمین هیچ گلی برنارد

گردون ز زمین هیچ گلی برنارد – 85

  • دکلمه صوتی گردون ز زمین هیچ گلی برنارد  – رباعی 85از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی کش نشکند و هم به زمین نسپارد گر ابر چو آب خاک را بردارد.

     

     

    گردون ز زمین هیچ گلی برنارد

    کش نشکند و هم به زمین نسپارد

     

    گر ابر چو آب خاک را بردارد

    تا حشر همه خون عزیزان بارد

     

     

    تا حشر همه خون عزیزان بارد

    در قالب رباعی ضربه‌ی اصلی شعر در مصرع آخر اتفاق می‌افتد. از ابتدا انگار به گونه‌ای شاعر می‌خواسته ما را آماده کند تا برسد به مصرع آخر، به همین دلیل همیشه سطر آخر رباعی در ذهن مخاطب خوب به یاد می‌ماند، و این شعر حکیم عمر خیام را نیز بسیاری از مردم با نام «تا حشر همه خون عزیزان بارد» می‌شناسند.

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    حکیم عمر خیام قالب: رباعی وزن شعر: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)

     

    دکلمه گردون ز زمین هیچ گلی برنارد صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر «گردون ز زمین هیچ گلی برنارد» از خیام است. این قطعه‌ ها توسط داوود ملک زاده و زهرا بهمنی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

     

    معنی و تفسیر گردون ز زمین هیچ گلی برنارد

     

    بحث در انتظار و توقع است شما از کی، چی می خواهید؟ می گوید شوی خسته به خانه در رسید. زن به پیشوازش رفت. رخش را با لبانش نوازش داد و گفت: ای عزیز من! شنیده ام که عزرائیل بچه می دهد. تو هم برو شاید به ما بچه بدهد. مرد خنده تلخی کرد و گفت: ای هستی من! عزرائیل جان می گیرد نه آن که جان بدهد!
    با گروهی از کارمندان به شما رفته بودیم. کاروانی از کارمندان دولت. در امام زاده ای مستقر شدیم و دیگر به پا کردیم و به فکر نهار برای هم کاروانی ها شدیم. نزدیکی های ظهر بقود ادم دمای پهن کردن سفره و توزیع غذا. خانمی ظرفی کوچک به همراه آورد و گفت: مریض دارم. اگر ممکن است کمی از عذای نذری به ما بدهید برای شفای مریض. مانده بودم تا با این گره کور چه کنم. از یک طرف باور و اعتقاد زن بوند و از سوی دیگر واقعیت امر. پاره ای نبو جز آن که حقیقت تلخ را به آن خانم بگویم. عرض کردم: بات این ظری که شما آورده ای نه چیزی از غذا کم خواهد شد و نه زیاد. ولی این غذا از هزینه های دولتی است. این عذا از پولهای مالیاتی است که با زور و اجحاف و جرایم تاخیر و… تهیه شده است. اگر واقعا می دانستم که از پول نفت است حرفی نبود چون حق مسلم شما هم هست ولی پول مالیات است. فکر نکنم این غذا درمانگر درد باشد. شکم را سیر می کند ولی روان را پریش می کند. آثار و تبعات خوبی ندارد چون مرکز تامین بودجه اش سالم نیست.
    با اصرار گفت: نه. نه ننه جان! خدا قسنت نکند! من فکر کردم نذری است. شما هم برای ما دعا کنید.
    خیام همین معنا را به زیبایی بیان می کند. این دیگ روزگار که می جوشد معلوم نیست هیمه اش و محتوای تویش از کیِ و کَی و کجا است. چرخ گردون کارش کاست و داشت و برداشت نیست. روزگار بذر نمی پاشد که گل برویاند.اصلا کار روزگار این نیست.
    سپس خیام پرده را بالا می زند و حقیقتی را بیان می کند. حقیقتی که تا به این جا بارها و بارها به آن تصریح کرده است. خاک و زمین برای خیام معنای دیگری می دهد. خاکی که زیر پای من و تو است گذشته خود ما است. انسانهایی که مرده اند و به زیر خاک رفته اند و خود تبدیل به خاک شده اند.
    کروه زمین دو بخش دارد بر و بحر. آبی و خشکی. اگر به جای این که ابرها از بخش آبی برخیزند و با خود رطوبت را به آسمان ببرند و ببارند تصمیم بگیرند که از بخش خشکی این حرکت را دنبال کند و به جای رطوبت، خاک را به آسمان ببرند. آن وقت می دانید چه خواهد بارید؟ تا حشر همه خون عزیزان بارد. تا دنیا دنیا است آسمان خون خواهد گریست.
    خیلی نگاه ژرف و عمیقی است. نگاه ویژه است. نگاه هنرمندانه است. عزیز من این خاک که تو رویش تا نبختر قدم می زنی و باد به غبغب می اندازی با غرور راه می روی بدان و آگاه باش که روی بچه های مردم قدم گذاشته ای. بدان که روی گذشته خودت قدم گذاشته ای. می بینید افذاد متخلق چقدر آرام قدم بر می دارند تا که خاک آنها آزرده خاطر نشود. اجازه بدین همین قدر بس باشد.

    حسن جمشیدی

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی گردون ز زمین هیچ گلی برنارد

     

    حمید رضا می گوید:

    می گوید روزگار هیچ انسانی را نمی آفریند که سپس او را نابود و تبدیل به خاک نکند.
    و اگر ابر به جای آبِ دریاها، خاک را به بالا میکشید، به جای قطره های آب، خون انسانهای «عزیز» بود که بر روی زمین می بارید.
    خیام انسانها را با صفتهایی چون نازنین، گل، و عزیز خطاب میکرد و برای دردها و رنجها هیچ مشکلی نداشت که آفریننده را مورد پرسش و حتی غضب خود قرار دهد.

    جمال می گوید:

    البته به نظرم بیت دوم از مفهوم متفاوتی برخورداره .
    در حقیقت خیام به این موضوع اشاره میکنند که انسان وقتی که دچار مشکلات و سختی‌ها ودرد رنج میشه ، دوزخ و جهنم را متصور میشه .
    زمانی هم که از آسودگی و آرامش برخوردار میشه ، بهشت را برای خودش متصور میشه .
    ما در طول زندگی به صورت مداوم به لحظات بهشتی و دوزخی در حرکت هستیم .
    اگه انسان به این فرایند دقت کنه و آگاه بشه ، شاید در اتفاقات زندگی ، دچار پریشان احوالی و اضطراب و تشویش نشه .

     

     

    شعر گردون ز زمین هیچ گلی برنارد اثر کیست؟

    این شعر اثر خیام است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»