وقتی به جرم بوی تنت، کفر دین بودم
وقتی به جرم بوی تنت، کفر دین بودم
یعنی که روبروی شما نقطه چین بودم
عمری برای حضرت انسانیت ، «انسان»
من ناله های زخمی این سرزمین بودم
دهلاویه،عراق،فلسطین،رّفّح، کوبا
چمران،چریک،چه گوارا…چنین بودم
فرقی نمی کند که کجا، غزه یا تهران!
همشهری تو بودم و عمری همین بودم
شاعر،چریکِ خسته ی انسان،صدا، تنها…
من دشمن همیشگی خائنین بودم
انسان سکوت حنجره ها می شود گاهی
من با سکوت حنجره ها هم نشین بودم
نامم همیشه از همه پوشیده می ماند
از لطف چتر سایه ی شب، گم ترین بودم
یا روبروی جوخه ی آتش نشستم، یا-
-از ابتدای خلقت تو ، در اوین بودم…
Latest posts by میثم اسکندری (see all)
- اسمش چه بود؟ - مارس 4, 2023
- این قبیله حماسه می خواهد - مارس 4, 2023
- وقتی به جرم بوی تنت، کفر دین بودم - مارس 4, 2023