وقتی به جرم بوی تنت، کفر دین بودم

وقتی به جرم بوی تنت، کفر دین بودم

  • وقتی به جرم بوی تنت، کفر دین بودم

     

    وقتی به جرم بوی تنت، کفر دین بودم
    یعنی که روبروی شما نقطه چین بودم
    عمری برای حضرت انسانیت ، «انسان»
    من ناله های زخمی این سرزمین بودم
    دهلاویه،عراق،فلسطین،رّفّح، کوبا
    چمران،چریک،چه گوارا…چنین بودم
    فرقی نمی کند که کجا، غزه یا تهران!
    همشهری تو بودم و عمری همین بودم
    شاعر،چریکِ خسته ی انسان،صدا، تنها…
    من دشمن همیشگی خائنین بودم
    انسان سکوت حنجره ها می شود گاهی
    من با سکوت حنجره ها هم نشین بودم
    نامم همیشه از همه پوشیده می ماند
    از لطف چتر سایه ی شب، گم ترین بودم
    یا روبروی جوخه ی آتش نشستم، یا-
    -از ابتدای خلقت تو ، در اوین بودم…

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    میثم اسکندری
    Latest posts by میثم اسکندری (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *