شعر هزار و سیصد و سی و سه سال کرده گذر _ غزل52 _ ادیب الممالک
هزار و سیصد و سی و سه سال کرده گذر
ز عام هجرت فخر انام و خیر و بشر
به ناف هفته و روز ششم ز عشر سوم
ز غره ششمین از شهور و دور قمر
شدم به محضر میر اجل سفیرکبیر
جهان فضل و سپهر و قاروکان هنر
سلیل طور غود والا گهر امیرالبحر
یگانه عاصم معصوم ذیل دانشور
سخن گذشت ز هر جا و عاقبت برسید
بنظم پارسی بنده اندر آن محضر
از آن قصیده که ده سال پیش در باکو
ز بحر طبع کشیدم بسان گنج گهر
از آن قصیده که ابواب اتحاد گشود
بروی امت فاروق و شیعه حیدر
از آن قصیده که در حله تهنیت گفتند
ز نظم آن خلفای نبی به یکدیگر
از آن قصیده که چون خوانده شد به مجمع عام
پس از جدال فراوان و جنگ بی حد و مر
بر غم مفسد و غماز آشتی کردند
متابعان علی با موالیان عمر
سفیر دولت پیروز بخت عثمانی
که باد تا به ابد همعنان فتح و ظفر
چون این شنید اشارت نمود کان ابیات
دهم نگار ز دیوان خود در این دفتر
پی اطاعت فرمان آن یگانه وزیر
قلم گرفته نبشتم ز شوق سرتاسر
کنون درود فرستم بدان مقام کریم
که هست چرخی در خاک و بحری اندر بر
خلیفه اللهش از دار ملک اسلامی
روانه کرده در این سو چو مهر در خاور
بود محمد خامس خلیفة الله از آن
خدای داده بدو رایت و کلاه و کمر
رشادت یافت لقب زانکه در سبیل رشاد
هدایت ازلی شد بسالکان رهبر
کسیکه شد بسبیل رشاد راه سپار
برای او نبود هیچگونه خوف و خطر
ایا وزیر گرانمایه ای سفیر بزرگ
حدیث بنده ز دل گوشدار و کن باور
تو زان جناب فرستاده ای در این سامان
تو ز آن خدیو نماینده ای درین کشور
سفیر هر ملکی در زمان مظهر اوست
چنانکه مظهر ذات حق است پیغمبر
مطالب بیشتر در:
ادیب الممالکشعر مشروطه
وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعر: غزل
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
باور نداشتم که چنین واگذاریم – موج خیز
چون درخت فروردین پرشکوفه شد جانم – یک دامن گل
ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
هزار و سیصد و سی و سه سال کرده گذر
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «هزار و سیصد و سی و سه سال کرده گذر ز عام هجرت فخر انام و خیر و بشر به ناف هفته و روز ششم ز عشر سوم ز غره ششمین از شهور و دور قمر» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «تو زان جناب فرستاده ای در این سامان تو ز آن خدیو نماینده ای درین کشور سفیر هر ملکی در زمان مظهر اوست چنانکه مظهر ذات حق است پیغمبر» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
شعر هزار و سیصد و سی و سه سال کرده گذر ادیب الممالک
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر هزار و سیصد و سی و سه سال کرده گذر ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024