نام تل کواکب اندر دست

نام تل کواکب اندر دست

  • نام تل کواکب اندر دست

    در علم کف شناسی

     

    نام تل کواکب اندر دست

    گر بخنصر شماری از سوی شست

     

    زهره و مشتری زحل خورشید

    تیر و بهرام و ماه دان بامید

     

    خط قوسی ز شمس سوی زحل

    زهره را شد خرام در جدول

     

    خط قوسی ز زهره تا برجیس

    خط بهرام دان بنفس نفیس

     

    متوازی بدان ز قوس دگر

    خط صحت شد ای خجسته سیر

     

    گر عمودی زشمس شد سوی کف

    خط شمس است و راه مجد و شرف

     

    افقی زیر تیر خط قرآن

    مایلی ز آن همه بداهت دان

     

    هست نهر المجره از مریخ

    خط مایل بزند بی تو بیخ

     

    افقی مایل از خط بهرام

    جانب مشتری رود پدرام

     

    خط دیگر ورا بود بفراز

    تا بوسطی ز خنصر است دراز

     

    سه خط منفصل بداخل زند

    دستبند حیاتشان خوانند

     

    مرکز نطق بند دوم شست

    بند اول اراده راست نشست

     

    بند سوم مقام مهر بود

    صاحب آن گشاده چهر بود

     

    سهل مریخ یا مثلث آن

    شد فضائی سه گوشه جاویدان

     

    بخط رأس و زندگی محدود

    تل بهرام و مه یکش ز حدود

     

    زاویه اولش که علیا شد

    از دو خط نخست پیدا شد

     

    هم ز تل قمر ابا مریخ

    آشکارا نهد سه پایه و سیخ

     

    زاویه دوم انسی از خط سر

    خط صحت رسد بخط جگر

     

    بر سر تل ماه می گذرد

    روشنی از مه و ستاره برد

     

    زاویه سومش بود بجهات

    ز التقاء کبد بخط حیات

     

    لیک در سطح کف دست نگر

    که هویدا بود خطوط دگر

     

     

    مطالب بیشتر در:

    وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

     

    قالب شعر: منظومه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    نام تل کواکب اندر دست

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «نام تل کواکب اندر دست گر بخنصر شماری از سوی شست زهره و مشتری زحل خورشید تیر و بهرام و ماه دان بامید» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «زاویه سومش بود بجهات ز التقاء کبد بخط حیات لیک در سطح کف دست نگر که هویدا بود خطوط دگر» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    در علم کف شناسی

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در علم کف شناسی ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *