معنی گریبان به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ باء در گویش ها و لهجه ها.
معنی گریبان
تلفظ :/garibAn/
معنی :جیب، یخه، یقه، آن قسمت ازجامه که اطراف گردن رابگیرد
برابر پارسی:گردن بند، طوق،یقه
هم قافیه با گریبان
گریزان ، گریان ،گریه کنان ،گرگان ،گلدان ،گلستان
گریبان در فرهنگ فارسی
یخه، یخه جامه، آن قسمت ازجامه که اطراف گردن رابگیرد، گریوان هم گفته شده
( اسم ) بخشی از جامه که اطراف گردن قرار گیرد یقه یخه : جالینوس ابلهی را دید دست در گریبان دانشمندی زده . یا ترکیبات اسمی : گریبان دشت . میان دشت وسط دشت . یا گریبان سمور . پوستین سمور . یا گریبان کوه . کمر کوه . یا ترکیبات فعلی : از یک گریبان سر بیرون آوردن . ۱ – با یکدیگر توام بودن . ۲ – ملازم همدیگر بودن . یا دست از گریبان کسی برداشتن . وی را رها کردن دست از او برداشتن : گویند بدار دستش از دامن تا دست بدارد از گریبانم . ( سعدی ) یا و دست گریبان ( دست به گریبان ) شدن با کسی . گلاویز شدن با او . یا دست و گریبان ( دست به گریبان ) بودن با کسی یا چیزی . مبتلی شدن به وی . توضیح فصیح دست و گریبان است نه دست بگریبان . یا سر از گریبان بر آوردن . بیدار شدن . یا سربه گریبان بودن . ۱ – سر داخل گریبان بودن . ۲ – در فکر بودن در اندیشه بودن . یا سر در گریبان بردن . ۱ – سر را داخل گریبان کردن . ۲ – بفکر فرو رفتن . ۳ – بعالم خلسه فرو رفتن . یا سر در گریبان عزلت کشیدن . منزوی شدن گوشه گیری کردن . یا گریبان پاره کردن . دریدن گریبان پاره کردن آن . یا گریبان چاک کردن . دریدن و شکافتن گریبان . یا گریبان چاک کردن صبح . طلوع کردن صبح . یا گریبان چراغی گرفتن . ۱ – چراغ بدست گرفتن . ۲ – سوزی و صفایی بهم رساندن . یا گریبان دامن کردن . سر بگریبان فرو بردن عارفان مراقبه .
گریبان در لغت نامه دهخدا
گریبان. [ گ ِ ] ( اِ مرکب ) مرکب از دو جزو: جزو اول در اوستا «گریوا» ( گردنه ، کوه )، پهلوی «گریوک » ( گردنه ، کوه )، هندی باستان «گریوا» ( پشت کردن )، پهلوی «پان « » گریوی » . و جزو دوم پسوند اتصاف و حفاظت است ؛ جمعاً بمعنی محافظ گردن. بخشی از جامه که پیرامون گردن قرار گیرد. ( حاشیه برهان چ معین ذیل : گری ، گریبان ). چرخ. ( صحاح الفرس ) ( برهان ). مرکب است از لفظ گری بمعنی گردن و عنق و کلمه بان که بمعنی دارنده و حافظ باشد. ( غیاث ) ( آنندراج ).یقه. یخه. جرباء القمیص. ( منتهی الارب ) :
پر آب ترا غیبه های جوشن
پر خاک تراچرخه گریبان
گریبان در فرهنگ عمید
آن قسمت از جامه که اطراف گردن را می گیرد، یخۀ جامه.
گریبان در فرهنگ معین
(گَ ) (اِمر. ) بخشی از جامه که گردن را در برمی گیرد، یقه .
پیشنهاد و نظر شما برای معنی واژه ظالعه
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید .
گریبان در دانشنامه ویکی پدیا
یقه (کلمه ترکی) (فارسی سره: گریبان؛ فارسی افغانستان: یَخَن پوششی است در بالای پیراهن یا بلوز و در بخش پایینی گردن که به پوشاک فرم و قیافه میدهد؛ یقهها گونههای گوناگونی را دارند و با توجه به مدل پوشاک و کاربرد آن، یقهها نیز تغییر میکنند.
برخلاف ظاهر سادهٔ یقه بیش از ۴۰ نوع یقه وجود دارد و یکی از بخشهای مهم لباس به حساب میآید. هچنین یقهها را میتوان در سه دستهٔ بزرگ دستهبندی کرد
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024