معنی گارجگان به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ گارجگان در گویش ها و لهجه ها.
معنی گارجگان
معنی : دهی از شهرستان بیرجند.
گارجگان در فرهنگ فارسی
دهی از شهرستان بیرجند.
گارجگان در لغت نامه دهخدا
گارجگان. [ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف واقع در شهرستان بیرجند، در 22 هزارگزی جنوب خاوری خوسف. دامنه ، معتدل. دارای 221 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات ، پنبه ، لبنیات ، شغل اهالی زراعت و هیزم فروشی و کرباس بافی ، راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
پیشنهاد و نظر شما برای واژه گارجگان
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
دانلود آهنگ بعد ما شروین حاجی پور – من جاده رو برات صاف میکنم
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024