معنی گاب به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ گاب در گویش ها و لهجه ها.
معنی گاب
معنی : در لهجه عوام بمعنی گاو است.
گاب در فرهنگ فارسی
( اسم ) گاو : آبم است و گابم است نوبت آسیابم است ( یک سراست و هزار سودا ).
گاب در لغت نامه دهخدا
گاب. ( اِ ) در لهجه عوام بمعنی گاو است.
– امثال :
آبم است و گابم است نوبت آسیابم است ؛ یک سر است و هزار سودا. رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.
پیشنهاد و نظر شما برای واژه گاب
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
Latest posts by نگین (see all)
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024