معنی-غائبانه

معنی غائبانه چیست؟

  • معنی غائبانه به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ غائبانه در گویش ها و لهجه ها.

     


    معنی غائبانه

    معنی: در حال غیاب، بطور غیاب.

     


    معنی غائبانه در لغت نامه دهخدا

    غائبانه. [ ءِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) در حال غیاب. بطور غیاب. بگونه غیاب.
    – ارادت غائبانه به کسی داشتن ؛ او را نادیده به وی ارادت ورزیدن.
    – حکم غائبانه ؛ حکم که قاضی دهد با عدم حضور مدعی علیه.
    || بازیی است. مؤلف آنندراج گوید: غایب باز، شطرنج باز کامل که خود از حریف نشسته بواسطه دیگری مهره به خانه ها دواند و بر حریف مات کند و آن بازی را غائبانه گویند – انتهی. رجوع به غائب باز شود :
    فغان که با همه کس غائبانه باخت فلک
    که کس نبود که دستی از این دغا ببرد.
    حافظ.
    و رجوع به «آنه » شود.

     


    پیشنهاد و نظر شما برای معنی واژه غائبانه

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر نام بعضی نفرات نیما یوشیج

    شعر مسافر سهراب سپهری

    نامه های احمد شاملو به آیدا

    شعر مردم ای مردم مهدی اخوان ثالث

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    تینا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»