معنی طائع به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ طائع در گویش ها و لهجه ها.
معنی طائع
معنی: مطیع، فرمانبردار.
معنی طائع در فرهنگ فارسی
۱ – فرمانبردار مطیع . ۲ – خواهان راغب جمع : طایعین ( طائنین ) طوع .
فرمانبردار خواهان
معنی طائع در دانشنامه ویکی پدیا
الطائع(نام کامل وی: أبو بکر عبد الکریم بن المطیع بن المقتدر بن المعتضد الطائع بالله) از خلفای عباسی در بغداد بود که از سال ۹۷۴ میلادی/ ۳۶۳ هجری تا سال ۹۹۱ میلادی/۳۸۱ هجری خلافت کرد. در دوران خلافت وی، سوریه تحت هجوم ترکان، فاطمیان و قرامطه قرار گرفته بود؛ در حالی که آل بویه به جنگ های داخلی روی آورده بودند و تهدیدی برای نظام خلافت به شمار نمی رفتند. او در سال ۳۹۳ هجری درگذشت. پس از او ابوالعباس احمد قادر به خلافت رسید.
معنی طائع درلغت نامه ی دهخدا
طائع.[ ءِ ] ( ع ص ) طیِّع. فرمانبردار. ( منتهی الارب ). خواهان ، و منه جاءَ فلان طائعاً غیرُ مکره. ج ، ُطوَّع. ( منتهی الارب ). گردن نهاده. فرمانبرنده : قالتاأتینا طائعین. ( قرآن 11/41 ). آمدیم طائع و راغب. ( ابوالفتوح رازی سوره فصلت ). ج ، طائعین :
که ز یزدان آگهیم و طائعیم
ما همه بی اتفاقی ضائعیم.
مولوی.
|| خوش منش. ( مهذب الاسماء ).
طائع در جدول کلمات
فرمانبردار
کلمات هم قافیه با طائع
تابع، رابع، شایع، قانع، مانع، بایع.
پیشنهاد و نظر شما برای معنی واژه طائع
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر پرنده ای در لوله ی تانک پوریا پلیکان
اشعار نیما یوشیج
نامه های احمد شاملو به آیدا
اشعار سهراب سپهری
- چندانک خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را – 20 - ژانویه 15, 2023
- امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را – 19 - ژانویه 14, 2023
- ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما – 18 - ژانویه 13, 2023