معنی شاب به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ شاب در گویش ها و لهجه.
معنی شاب
تلفظ: /SAb/
معنی: جمع شباب، مرد جوان، برنا.
مترادف: برنا، جوان، نوجوان.
متضاد: پیر، سالخورده، سالدیده، سالمند، کهنسال، مسن، فرتوت، ناتوان.
معنی شاب در فرهنگ فارسی
مردجوان، برنا، شباب، وشبان جمع
( صفت ) مرد جوان جمع : شباب شبان .
الظریف محمد بن عفیف او را دیوانی است .
معنی شاب در فرهنگ عمید
جوان، برنا.
معنی شاب در فرهنگ معین
(بّ ) [ ع . ] (ص . ) مرد جوان . ج . شباب .
معنی شاب در لغت نامه دهخدا
شاب. ( ع ص ) مخفف شاب بمعنی مرد جوان. ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). برنا. برناو. برناک مقابل شیخ. رجوع به جوان و برنا شود :
گرد رنج و غم که برمردم رسد
زود تر می پیر گردد مرد شاب.
ناصرخسرو.
وززنانی که کسی دست برایشان ننهاد
همه دوشیزه و همزاده بیک صورت شاب.
ناصرخسرو.
چون شده ستند خلق غره بدوی
همه خرد و بزرگ و کودک و شاب.
ناصرخسرو.
تو چو یکی زنگی ناخوب و پیر
دخترکان تو همه خوش و شاب.
ناصرخسرو.
هوای روشن بگرفت تیره رنگ سحاب
جهان ِ گشته خرف ، گشت باز از سر شاب.
مسعودسعد.
بقات بادا در ملک تا به پیروزی
جهان چو هند بگیری بعمر و دولت شاب.
مسعودسعد.
خدایگان جهان سیف دولت آنکه از او
خدایگانی تازه شده ست و دولت شاب.
مسعودسعد.
کهل گشتی و همچنان طفلی
شیخ بودی و همچنان شابی.
سعدی.
بیا و کشتی ما درشط شراب انداز
خروش و ولوله در جان شیخ و شاب انداز.
حافظ.
در سرای مغان رفته بود و آب زده
نشسته پیر و صلایی بشیخ و شاب زده.
حافظ.
شاب. ( ع اِ ) زاج و ژاک. ( ناظم الاطباء ). رجوع شود به شب و زاج. || خرمل است ( فهرست مخزن الادویه ). || اسم درخت ماهودانه است. ( تحفه حکیم مؤمن ).
شاب. [ شاب ب ] ( ع ص ) جوان از وقت بلوغ تا سی وچهار سال. ( دهار ). مرد جوان. شباب بفتح جمع و منه الحدیث : سیدا شباب اهل الجنة، و بجز این کلمه فاعل بر وزن فعال جمع بسته نمیشود. و به شبان به ضم و شبیه بتحریک نیز جمع بسته میشود. ( منتهی الارب ). و آن بزرگتر از غلام و کوچکتر از کهل باشد و آن از بیست ویک سالگی تا سی وپنج سالگی است. ( مسعودی ). کسی را گویند که سن او بین سی و چهل سال باشد و شیخ مرد بسیار سال را خوانند و آن پس از کهل آید و کهل کسی را گویند که روزگار شبابش سرآمده باشد و شاب شرعاً از پانزده سالگی یا از حد بلوغ است تا سی سالگی مادام که موی سپید نشده باشد و کهول از سی سالگی است تا پنجاه سالگی و شیخ شرعاً زیاده از پنجاه سالگی است. چنین آمده است در البیرجندی بنقل از المغرب. و در جامع الرموز در بیان نماز جماعت آمده است که شابه بتشدید لغةً دختری را گویند که سنش بین نوزده و سی وسه سال باشد و شرعاً از پانزده سالگی است تا بیست ونه سالگی. و در همان کتاب در باب ایمان آمده است که شاب لغة از نوزده سالگی و کهل از سی وچهارسالگی است و شیخ از پنجاه ویک سالگی تا پایان عمر. و چنین آمده است در التتمة، و در قاموس یاد شده است که همانا کهل از سی ویک سالگی است و شیخ ازپنجاه سالگی تا پایان عمر. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).
شاب. [ ب ب ] ( اِخ ) الظریف. ( 661 – 688 هَ. ق. ). محمدبن عفیف. او را دیوانی است. ( کشف الظنون ). محمدبن سلیمان بن علی بن عبداﷲ التلمسانی معروف به شاب الظریف شاعری باریک اندیش و دارای اشعار پسندیده و لطیف بود. در قاهره تولد و در دمشق وفات یافت. او را دیوان شعری است که بطبع رسیده است. ( اعلام زرکلی ج 3 ص 902 از فوات الوفیات ج 2 ص 211 ). محمدبن سلیمان بن علی ( شمس الدین ) التلمسانی بن الشیخ عفیف الدین التلمسانی. قاضی شهاب الدین در باره او گوید:… مردم روزگار وی خاصه اهل دمشق شیفته اشعارش بودند… جماعتی از دوستان او را دیدم که هیچیک از شاعران را از او برتر نمیشمردند و اشعار وی را با تعظیم و بزرگداشت روایت میکردند. بیشتر اشعارش از رشاقت لفظی بهره مند است. حفظ اشعار او آسان است و از لغات عامیانه خالی نیست… وی در جوانی بچنگال اجل گرفتار آمد… شیخ صلاح الدین گویند: شاعری است نیکوسخن ، پسر شاعر نیکوسخن. در جوانی درگذشت. وفاتش در دمشق و تولدش در قاهره اتفاق افتاد. او را دیوانی است که در بیروت و مصر بنام دیوان الشاب الظریف بطبع رسیده و دیگر مقامه ای است که بنام مقامة ابن العفیف التلمسانی در دمشق چاپ شده است. ( معجم المطبوعات ج 1 ص 186 ). و رجوع به ابن عفیف تلمسانی شود.
معنی شاب در گویش مازنی
/shaab/ ضربه زدن معمول با دست – گام بلند برداشتن – قدم – گام & گیاهی است.
معنی شاب در جدول کلمات
جوان.
پیشنهاد و نظر شما برای واژه شاب
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر قصه رنگ پریده خون سرد نیما یوشیج
گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد
شعر در دکان عدلتان معصومه شفیعی
- هرچه را دست میسایم – شعر تن تو - ژانویه 29, 2023
- نه، نه دوباره میگوید. نه، نه – شعور - ژانویه 25, 2023
- او در دستهایش چیزهایی دارد که باهم نمیخوانند – شعر چیزی مثل - ژانویه 25, 2023