معنی زابل الذئب

معنی زابل الذئب

  • معنی زابل الذئب به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ زابل الذئب در گویش ها و لهجه ها.

     

    معنی زابل الذئب

    معنی: سرگین گرگ.

     


    زابل الذئب در لغت نامه دهخدا

    زابل الذئب. [ زِ لُذْ ذِ ] ( ع اِ مرکب ) سرگین گرگ. بیرونی آرد: سرگین گرگ که بر خار و سنگ فکنده باشد و لون او سپید، علت قولنج را سود دارد و طریق استعمال او در علت قولنج آن است که سرگین گرگ را با بعضی از تخمها که باد را از شکم براند، در شراب کنند و بدهند و اگر او را با رشته پشم گوسفندی که گرگ او را دریده بود و کشته درآویزند درد قولنج را بنشاند. ( ترجمه صیدنه ). بهترین سرگین گرگان آن بود که از خار گیرند و سپید بود و در وی استخوان و موی بود،قولنج را نافع بود خاصه آن گرگ چون استخوان خورده باشد در غایت کمال نافع بود و مجرب و مفید است و اگر نزدیک خاصره بیاویزند همین خاصیت دهد. اگر در پوست ابل یا پوست گرگ گیرند و بیاویزند بریسمان که از پشم کبشی که بعضی از وی گرگ خورده باشد نیکو بود این مرض را. ( اختیارات بدیعی ). مؤلف مخزن الادویه ذیل ذئب آرد: زبل یعنی سرگین آن ( ذئب ) بسیار گرم و محلل قوی وبهترین آن آن است که گرگ استخوان خورده باشد و علامت آن بسیار سفیدی آن است که با خشونت باشد. آشامیدن یک مثقال آن با آب گرم و با شراب مفید و بدستور با فلفل و نمک جهت قولنج سریعالاثر حتی تعلیق آن بر ران صاحب قزابل الذئب. [ زِ لُذْ ذِ ] ( ع اِ مرکب ) سرگین گرگ. بیرونی آرد: سرگین گرگ که بر خار و سنگ فکنده باشد و لون او سپید، علت قولنج را سود دارد و طریق استعمال او در علت قولنج آن است که سرگین گرگ را با بعضی از تخمها که باد را از شکم براند، در شراب کنند و بدهند و اگر او را با رشته پشم گوسفندی که گرگ او را دریده بود و کشته درآویزند درد قولنج را بنشاند. ( ترجمه صیدنه ). بهترین سرگین گرگان آن بود که از خار گیرند و سپید بود و در وی استخوان و موی بود،قولنج را نافع بود خاصه آن گرگ چون استخوان خورده باشد در غایت کمال نافع بود و مجرب و مفید است و اگر نزدیک خاصره بیاویزند همین خاصیت دهد. اگر در پوست ابل یا پوست گرگ گیرند و بیاویزند بریسمان که از پشم کبشی که بعضی از وی گرگ خورده باشد نیکو بود این مرض را. ( اختیارات بدیعی ). مؤلف مخزن الادویه ذیل ذئب آرد: زبل یعنی سرگین آن ( ذئب ) بسیار گرم و محلل قوی وبهترین آن آن است که گرگ استخوان خورده باشد و علامت آن بسیار سفیدی آن است که با خشونت باشد. آشامیدن یک مثقال آن با آب گرم و با شراب مفید و بدستور با فلفل و نمک جهت قولنج سریعالاثر حتی تعلیق آن بر ران صاحب قولنج خصوصاً بریسمانی که از پشم گوسفندی که آنراگرگ دریده باشد و اگر بعوض پشم در پوست ابل بندند نیز همین اثر دارد و اگر پوست پسته بجای مغز آن گذارند و سر آن را بسته و برای آن گوشه قرار دهند و بر شکم بیاویزند نافع است و اگر در انبوبه از نقره که دوگوشه داشته باشد مقدار با قلابی از آن کنند و بیاویزند نیز مؤثر است و بدستور پیچیده آن در پوست بزی که گرگ آنرا دریده باشد بر خاصره صاحب قولنج و غرغره آن با عسل جهت خناق بلغمی و بدستور ذرور خشک استخوان خورده آن و بخور آن باعث جمعیت موش در آن موضع. ( مخزن الادویه ). رجوع به مفردات قانون ذیل زبل شود.ولنج خصوصاً بریسمانی که از پشم گوسفندی که آنراگرگ دریده باشد و اگر بعوض پشم در پوست ابل بندند نیز همین اثر دارد و اگر پوست پسته بجای مغز آن گذارند و سر آن را بسته و برای آن گوشه قرار دهند و بر شکم بیاویزند نافع است و اگر در انبوبه از نقره که دوگوشه داشته باشد مقدار با قلابی از آن کنند و بیاویزند نیز مؤثر است و بدستور پیچیده آن در پوست بزی که گرگ آنرا دریده باشد بر خاصره صاحب قولنج و غرغره آن با عسل جهت خناق بلغمی و بدستور ذرور خشک استخوان خورده آن و بخور آن باعث جمعیت موش در آن موضع. ( مخزن الادویه ). رجوع به مفردات قانون ذیل زبل شود.زابل الذئب. [ زِ لُذْ ذِ ] ( ع اِ مرکب ) سرگین گرگ. بیرونی آرد: سرگین گرگ که بر خار و سنگ فکنده باشد و لون او سپید، علت قولنج را سود دارد و طریق استعمال او در علت قولنج آن است که سرگین گرگ را با بعضی از تخمها که باد را از شکم براند، در شراب کنند و بدهند و اگر او را با رشته پشم گوسفندی که گرگ او را دریده بود و کشته درآویزند درد قولنج را بنشاند. ( ترجمه صیدنه ). بهترین سرگین گرگان آن بود که از خار گیرند و سپید بود و در وی استخوان و موی بود،قولنج را نافع بود خاصه آن گرگ چون استخوان خورده باشد در غایت کمال نافع بود و مجرب و مفید است و اگر نزدیک خاصره بیاویزند همین خاصیت دهد. اگر در پوست ابل یا پوست گرگ گیرند و بیاویزند بریسمان که از پشم کبشی که بعضی از وی گرگ خورده باشد نیکو بود این مرض را. ( اختیارات بدیعی ). مؤلف مخزن الادویه ذیل ذئب آرد: زبل یعنی سرگین آن ( ذئب ) بسیار گرم و محلل قوی وبهترین آن آن است که گرگ استخوان خورده باشد و علامت آن بسیار سفیدی آن است که با خشونت باشد. آشامیدن یک مثقال آن با آب گرم و با شراب مفید و بدستور با فلفل و نمک جهت قولنج سریعالاثر حتی تعلیق آن بر ران صاحب قولنج خصوصاً بریسمانی که از پشم گوسفندی که آنراگرگ دریده باشد و اگر بعوض پشم در پوست ابل بندند نیز همین اثر دارد و اگر پوست پسته بجای مغز آن گذارند و سر آن را بسته و برای آن گوشه قرار دهند و بر شکم بیاویزند نافع است و اگر در انبوبه از نقره که دوگوشه داشته باشد مقدار با قلابی از آن کنند و بیاویزند نیز مؤثر است و بدستور پیچیده آن در پوست بزی که گرگ آنرا دریده باشد بر خاصره صاحب قولنج و غرغره آن با عسل جهت خناق بلغمی و بدستور ذرور خشک استخوان خورده آن و بخور آن باعث جمعیت موش در آن موضع. ( مخزن الادویه ). رجوع به مفردات قانون ذیل زبل شود.زابل الذئب. [ زِ لُذْ ذِ ] ( ع اِ مرکب ) سرگین گرگ. بیرونی آرد: سرگین گرگ که بر خار و سنگ فکنده باشد و لون او سپید، علت قولنج را سود دارد و طریق استعمال او در علت قولنج آن است که سرگین گرگ را با بعضی از تخمها که باد را از شکم براند، در شراب کنند و بدهند و اگر او را با رشته پشم گوسفندی که گرگ او را دریده بود و کشته درآویزند درد قولنج را بنشاند. ( ترجمه صیدنه ). بهترین سرگین گرگان آن بود که از خار گیرند و سپید بود و در وی استخوان و موی بود،قولنج را نافع بود خاصه آن گرگ چون استخوان خورده باشد در غایت کمال نافع بود و مجرب و مفید است و اگر نزدیک خاصره بیاویزند همین خاصیت دهد. اگر در پوست ابل یا پوست گرگ گیرند و بیاویزند بریسمان که از پشم کبشی که بعضی از وی گرگ خورده باشد نیکو بود این مرض را. ( اختیارات بدیعی ). مؤلف مخزن الادویه ذیل ذئب آرد: زبل یعنی سرگین آن ( ذئب ) بسیار گرم و محلل قوی وبهترین آن آن است که گرگ استخوان خورده باشد و علامت آن بسیار سفیدی آن است که با خشونت باشد. آشامیدن یک مثقال آن با آب گرم و با شراب مفید و بدستور با فلفل و نمک جهت قولنج سریعالاثر حتی تعلیق آن بر ران صاحب قولنج خصوصاً بریسمانی که از پشم گوسفندی که آنراگرگ دریده باشد و اگر بعوض پشم در پوست ابل بندند نیز همین اثر دارد و اگر پوست پسته بجای مغز آن گذارند و سر آن را بسته و برای آن گوشه قرار دهند و بر شکم بیاویزند نافع است و اگر در انبوبه از نقره که دوگوشه داشته باشد مقدار با قلابی از آن کنند و بیاویزند نیز مؤثر است و بدستور پیچیده آن در پوست بزی که گرگ آنرا دریده باشد بر خاصره صاحب قولنج و غرغره آن با عسل جهت خناق بلغمی و بدستور ذرور خشک استخوان خورده آن و بخور آن باعث جمعیت موش در آن موضع. ( مخزن الادویه ). رجوع به مفردات قانون ذیل زبل شود.زابل الذئب. [ زِ لُذْ ذِ ] ( ع اِ مرکب ) سرگین گرگ. بیرونی آرد: سرگین گرگ که بر خار و سنگ فکنده باشد و لون او سپید، علت قولنج را سود دارد و طریق استعمال او در علت قولنج آن است که سرگین گرگ را با بعضی از تخمها که باد را از شکم براند، در شراب کنند و بدهند و اگر او را با رشته پشم گوسفندی که گرگ او را دریده بود و کشته درآویزند درد قولنج را بنشاند. ( ترجمه صیدنه ). بهترین سرگین گرگان آن بود که از خار گیرند و سپید بود و در وی استخوان و موی بود،قولنج را نافع بود خاصه آن گرگ چون استخوان خورده باشد در غایت کمال نافع بود و مجرب و مفید است و اگر نزدیک خاصره بیاویزند همین خاصیت دهد. اگر در پوست ابل یا پوست گرگ گیرند و بیاویزند بریسمان که از پشم کبشی که بعضی از وی گرگ خورده باشد نیکو بود این مرض را. ( اختیارات بدیعی ). مؤلف مخزن الادویه ذیل ذئب آرد: زبل یعنی سرگین آن ( ذئب ) بسیار گرم و محلل قوی وبهترین آن آن است که گرگ استخوان خورده باشد و علامت آن بسیار سفیدی آن است که با خشونت باشد. آشامیدن یک مثقال آن با آب گرم و با شراب مفید و بدستور با فلفل و نمک جهت قولنج سریعالاثر حتی تعلیق آن بر ران صاحب قولنج خصوصاً بریسمانی که از پشم گوسفندی که آنراگرگ دریده باشد و اگر بعوض پشم در پوست ابل بندند نیز همین اثر دارد و اگر پوست پسته بجای مغز آن گذارند و سر آن را بسته و برای آن گوشه قرار دهند و بر شکم بیاویزند نافع است و اگر در انبوبه از نقره که دوگوشه داشته باشد مقدار با قلابی از آن کنند و بیاویزند نیز مؤثر است و بدستور پیچیده آن در پوست بزی که گرگ آنرا دریده باشد بر خاصره صاحب قولنج و غرغره آن با عسل جهت خناق بلغمی و بدستور ذرور خشک استخوان خورده آن و بخور آن باعث جمعیت موش در آن موضع. ( مخزن الادویه ). رجوع به مفردات قانون ذیل زبل شود.زابل الذئب. [ زِ لُذْ ذِ ] ( ع اِ مرکب ) سرگین گرگ. بیرونی آرد: سرگین گرگ که بر خار و سنگ فکنده باشد و لون او سپید، علت قولنج را سود دارد و طریق استعمال او در علت قولنج آن است که سرگین گرگ را با بعضی از تخمها که باد را از شکم براند، در شراب کنند و بدهند و اگر او را با رشته پشم گوسفندی که گرگ او را دریده بود و کشته درآویزند درد قولنج را بنشاند. ( ترجمه صیدنه ). بهترین سرگین گرگان آن بود که از خار گیرند و سپید بود و در وی استخوان و موی بود،قولنج را نافع بود خاصه آن گرگ چون استخوان خورده باشد در غایت کمال نافع بود و مجرب و مفید است و اگر نزدیک خاصره بیاویزند همین خاصیت دهد. اگر در پوست ابل یا پوست گرگ گیرند و بیاویزند بریسمان که از پشم کبشی که بعضی از وی گرگ خورده باشد نیکو بود این مرض را. ( اختیارات بدیعی ). مؤلف مخزن الادویه ذیل ذئب آرد: زبل یعنی سرگین آن ( ذئب ) بسیار گرم و محلل قوی وبهترین آن آن است که گرگ استخوان خورده باشد و علامت آن بسیار سفیدی آن است که با خشونت باشد. آشامیدن یک مثقال آن با آب گرم و با شراب مفید و بدستور با فلفل و نمک جهت قولنج سریعالاثر حتی تعلیق آن بر ران صاحب قولنج خصوصاً بریسمانی که از پشم گوسفندی که آنراگرگ دریده باشد و اگر بعوض پشم در پوست ابل بندند نیز همین اثر دارد و اگر پوست پسته بجای مغز آن گذارند و سر آن را بسته و برای آن گوشه قرار دهند و بر شکم بیاویزند نافع است و اگر در انبوبه از نقره که دوگوشه داشته باشد مقدار با قلابی از آن کنند و بیاویزند نیز مؤثر است و بدستور پیچیده آن در پوست بزی که گرگ آنرا دریده باشد بر خاصره صاحب قولنج و غرغره آن با عسل جهت خناق بلغمی و بدستور ذرور خشک استخوان خورده آن و بخور آن باعث جمعیت موش در آن موضع. ( مخزن الادویه ). رجوع به مفردات قانون ذیل زبل شود.

     


    پیشنهاد و نظر شما برای معنی زابل

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید،پیشنهادتان را اضافه کنید.

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر قصه رنگ پریده خون شب نیما یوشیج

    شعر شیر و عسل پوریا پلیکان

    شعر وصل احمد شاملو

    شعر تولدی دیگر فروغ فرخزاد

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *