معنی زابلستان به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ زابلستان در گویش ها و لهجه ها.
معنی زابلستان
معنی: نام ولایت آبا و اجدادی رستم.
زابلستان در فرهنگ فارسی
ایالت زابل و آن در جنوب بلخ و مغرب خراسان و سیستان و شمال بلوچستان واقع و مرکز آن شهر غزنین بود . این ناحیه بدست عبد الرحمن بن سمره هنگام خلافت عثمان بن عفان فتح شد .
نام ولایت آبائ و اجداد رستم است و آنرا زاولستان هم می گویند.
زابلستان در لغت نامه دهخدا
زابلستان. [ ب ُ ل َ / ل ِ ] ( اِخ ) نام ولایت آباء و اجداد رستم است و آن رازاولستان نیز گویند. ( شرفنامه منیری ) :
برآمد بسی روزگاران بر اوی
که خسرو سوی سیستان کرد روی
که آنجا کند زند و استا روا
کند موبدان رابدان بر گوا
[ رستم و زال به پیشباز آمدند ]
به زابل ببردند مهمان خویش
همه بنده وار ایستادند پیش
از او زند و استا بیاموختند
نشستند و آتش برافروختند.
[ این مهمانی دو سال طول کشید و خبر به اقطار جهان رسید ]
که او پهلوان جهان را ببست
تن پیلوارش به آهن بخست
به زابلستان شد بپیغمبری
که نفرین کند بر بت آذری.
[ پس شهریاران ]
بگشتند یکسر ز فرمان اوی
بهم برشکستند پیمان اوی.
دقیقی.
رجوع به مزدیسناو تأثیر آن در ادب پارسی تألیف دکتر معین ص 366 شود.
غزنین و آن ناحیتها که بدو پیوسته است همه را به زابلستان بازخوانند. ( حدودالعالم ص 64 ).
ز زابلستان تا بدریای سند
نوشتیم عهد تو را بر پرند.
فردوسی.
که او راست تا هست زابلستان
همان بست و غزنین و کابلستان.
فردوسی.
چو بهمن ز زابلستان خواست شد
چپ آوازافکند و بر راست شد.
( از شرفنامه منیری از بوستان ).
مؤلف مجمل التواریخ و القصص آرد: پادشاه غرجستان را شار خوانند و پادشاه بامیان را شین گویند. و این ولایتها [ غور، غرجستان و بامیان ] رستم را بود در جمله زابلستان و این لقبها وی نهاده است و اکنون همان رسم بجا است. ( مجمل التواریخ و القصص ص 422 ). و رجوع به ص 39 از همان کتاب شود.
یاقوت گوید: همان زابل است که عجمان آن را زابلستان گویند و آن ناحیت بزرگی است در جنوب بلخ و طخارستان. مرکز این ناحیه شهر بزرگ و تاریخی غزنه است. زابلستان منسوب به زابل جد رستم بن دستان است و «ستان » که به نام زابل اضافه شده سامی
بجای حرف نسبت نزد پارسیان بکار میرود. زابلستان بدست عبدالرحمن بن سمرة هنگام خلافت عثمان بن عفّان ( خلیفه سوم ) بروی مسلمین گشوده شد. ( المعجم البلدان ج 4 ).
بیرونی آرد: نزدیک زابلستان معادنی است که از سنگهای آن و یا از چاه هائی بنام زروان جنب قریه خشباجی طلا بدست می آید. و در آنجا کوههائی است که دارای معدن نقره ، مس ، آهن و سرب و همچنین سنگهای مغناطیس است. آنچه از این سنگهامورد تابش آفتاب قرار گیرد نیروی کمتری دارد و سنگهائی که در عمق بیشتری و دور از تابش آفتاب قرار دارند قویترند. ( الجماهر ص 213 ). و در ص 262 آرد: در زرویان زابلسان سنگهایی است که بنام مرداسنجا و بشکلهای مختلف و مانند شیئی سیاه آمیخته به زردی است. این سنگها چون زرنیخ ذوب شود واز آن قالبهائی مانند تعویذ و بازوبند میسازند که شبیه آینه های چین است و آن را خارصینی مینامند.
سامی بیک آرد: زابلستان ، از جنوب به افغانستان از شمال به بلوچستان محدود و در وسط کابلستان ، خراسان ، سیستان و مکران قرار گرفته است. کوه و آب فراوان دارد. و اهالی آن به دلیری مشهورند. از شهرستانهای این خطه غزنه ، میمند و کلات است. نام زاولستان در این عصر مهجورو به دو قسمت بنام افغانستان و بلوچستان تقسیم شده است. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 4 ).
و رجوع به نزهة القلوب ص 142 و تاریخ سیستان ص 2،22، 23، 26، 28، 30، 117، 118، 216، 249، 255، 305،308، 344 و حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 203 و ج 2 صص 375 – 377 و احوال و آثار رودکی تألیف نفیسی ص 394 ومزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی تألیف دکتر معین ص 421 و تاریخ ادبیات براون ( از سعدی تاجامی ) ص 421و یشتها پورداود ج 1 ص 203 و سبک شناسی ملک الشعراء بهار ج 1 صص 22 – 167 و ج 2 ص 49 و ج 3 ص 158 و مجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه چ تهران ص 294 و مجمل التواریخ و القصص ص 39 و تاریخ مغول اقبال ص 142 و معجم البلدان ، زابل. و لغت سیستان در لغت نامه شود.
پیشنهاد و نظر شما برای معنی زابل
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید،پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر قصه رنگ پریده خون شب نیما یوشیج
زابلستان در ویکی پدیا
زابلستان یکی از مناطق اساطیری شاهنامه فردوسی و مرز شرقی ایران بود که در اطراف دریاچه هامون تا حدود زابل فعلی در ایران، جنوب غرب افغانستان و بخشی از پاکستان در مجاورت این منطقه را در بر میگیرد.[۱]
احتمال دارد که تپههای باستانی شهر سوخته مرکز این ایالت بودهاست. خانات زابلستان در آن دوره تاریخی یکی از بهترین زیستگاههای طبیعی بودهاست که به دلیل آب فراوان و پوشش گیاهی خوب و رودخانه و دریاچه هامون از تمدن درخشانی برخوردار بودهاست تغییر آب و هوا و تغییر مسیر رودخانه و شاید زلزله یا بیماری موجب انقراض این تمدن شدهاست.[۲]
زابلستان از قسمت جنوبی کوه هندوکش در افغانستان آغاز و تا سیستان فعلی امتداد داشتهاست، غزنی پایتخت زابلستان قدیم بوده و و بنا به سند تاریخ بیهقی سلطان محمود غزنوی در سرزمین زابلستان آمد و چون مادرش زابلی بود خود را محمود زاولی لقب میداد و به سبب ترحمی که پدرش بربچه آهو در بلخ و بخارا کرده بود خداوند وعده سرزمین زابلستان را در خواب به وی داد. بدین دلیل سلطان محمود در غزنی آمد.[۳]
پیشینه
زابلستان، درقدیم بر مناطقی از شرق ایران و غرب پاکستان و جنوب و مرکز سرزمین کنونی افغانستان اطلاق میشدهاست. درمجمل التواریخ والقصص ادعا شدهاست که رستم زال؛ پادشاه اسطوره شاهنامه، لقب پادشاهان غور بودهاست که حکمان مناطق اطراف را او مشخص مینمود.[۴] (صفحه۴۲۲) در مورد وسعت زابلستان، بعد از شرح سرزمینهای هند و چین، چنین آمدهاست در بعد از این دیار سرزمینهای بزرگ و گستردهٔ زابلستان واقع شدهاست که بزرگترین شهر آن غزنه است. غزنه مرز هند و جایگاه سلطان محمود است… در این کتاب زابلستان و کابلستان یکی دانسته شدهاست.
در کتاب حدودالعالم من المشرق و المغرب نیز آمدهاست غزنین و آن ناحیتهای که بدو پیوستهاست همه را زابلستان خوانند. درکتاب مجمل التواریخ و القصص همچنین اشاراتی آمده مبنی بر این که زابلستان شامل غرجستان؛ غور و بامیان بودهاست.[۵] دهخدا در این مورد آوردهاست که: نام ولایت آباء و اجداد رستم است و آن رازاولستان نیز گویند.[۶][۷]
زابلستان در دانشنامه آزاد فارسی
زابُلستان
(به زبان پهلوی: زاولستان) از مناطق جغرافیایی و تمدنی که بهویژه در شاهنامه از آن بسیار نام برده شده است. امروزه بخشی از زابل فعلی در ایران، جنوب افغانستان و بخشی از پاکستان را دربر دارد. احتمالاً تپههای باستانی شهر سوخته مرکز این منطقه بوده است. زابلستان از بهترین زیستگاههای طبیعی بوده و بهسبب وجود آب فراوان و پوشش گیاهی مناسب از تمدن درخشانی برخوردار شده است؛ اما تغییر آبهوا و تغییر مسیر رودخانۀ هیرمند و احتمالاً زلزله یا بروز بیماری موجب انقراض این تمدن شده است. بهنظر میرسد نام زاولستان برگرفته از نام قبیلهای از هفتالیان است که در قرن ۵م این منطقه را اشغال کردند. ناحیه تاریخی سیستان و زابلستان در افسانههای ایرانی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
زابستان در دانشنامه آزاد فارسی
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023