معنی داءالقمل

معنی داءالقمل

  • معنی داءالقمل به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ داءالقمل در گویش ها و لهجه ها.

     

    معنی داءالقمل

    معنی : دارای شپش شدن.


    کلمات هم قافیه با داءالقمل

    هم قافیه : تحمل ، تکامل ، تجمل.


    داءالقمل در لغت نامه دهخدا

    داءالقمل. [ ئُل ْ ق ُم ْ م َ ] ( ع اِ مرکب ) تولید قمل در بدن. شپشک.


    پیشنهاد و نظر شما برای معنی واژه داءالقمل

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر پرنده ای در لوله ی تانک پوریا پلیکان
    اشعار نیما یوشیج
    نامه های احمد شاملو به آیدا
    اشعار سهراب سپهری


    شپش در ویکی پدیا

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *