معنی دئ ل به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ دئ ل در گویش ها و لهجه ها.
معنی دئ ل
معنی : نام قبیله ای است ، نام جانوری مانند راسو است.
کلمات هم قافیه با دئ ل
هم قافیه : حائل ؛ رسائل ؛ فضائل ؛ قائل ؛ مسائل.
دئ ل در فرهنگ فارسی
ابن محلم بن غالب پدر قبیله ایست در قبیل هون بن خزیمه.
دئ ل در لغت نامه دهخدا
دئل. [ دِ ءَ ] ( اِخ ) قبیله ای است و بدان ابوالاسود ظالم دئلی بن عمرو منسوب است و این غیر قبیله دُئَل است. ( منتهی الارب ).
دئل. [ دُ ءِ / ءَ ] ( ع اِ ) شغال. دألان. || جانوری است چون راسو. ( منتهی الارب ).
دئل. [ دُ ءِ / ءَ ] ( اِخ ) حیی است. رهط ابی الاسود. اخفش گوید به این نسبت ابوالاسودالدئلی منسوب است جز آنکه آنان بنا بر روش خود همزه را مفتوح تلفظ کنند و دُئَلی گویند و گاهی نیز همزه را از جهت انفتاح وی و انضمام ما قبل به واو بدل کنند و دُولی گویند.ابن کلبی گوید آن دیلی است به یاء و گاهی دئلی ( بکسرتین ) هم آمده است اما این نادر است. ( منتهی الارب ). قبیله ای است از بکربن عبد مناةبن و ایشان بنوالدئل بن بکربن عبدمناة هستند و ابوالاسود دئلی واضع علم نحو بفرمان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب از ایشانست. ( از صبح الاعشی ج 1 ص 350 ). و نیز رجوع به ابوالاسود شود.
دئل. [ دُ ءِ ] ( اِخ ) ابن ملحم بن غالب پدر قبیله ای است در قبیله هون بن خزیمة. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد و نظر شما برای معنی دئ ل
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر پرنده ای در لوله تانک پوریا پلیکان
- 80 – نکیسا بر طریقی کان صنم خواست – غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین - جولای 17, 2023
- 79 – همان صاحب سخن پیر کهن سال – پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو - جولای 17, 2023
- 78 – شباهنگام کاهوی ختن گرد – بازگشتن خسرو از قصر شیرین - جولای 17, 2023