معنی جا گذاشتن

معنی جا گذاشتن

  • معنی جا گذاشتن به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جا گذاشتن در گویش ها و لهجه.

     

    معنی جا گذاشتن

     

    گم کردن.


    معنی جا گذاشتن در واژه نامه بختیاریکا

     

    وَر دادِن.


    معنی جا گذاشتن در لغت نامه دهخدا

     

    جاگذاشتن. [گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) فراموش کردن چیزی در جائی. || نصب کردن : در را جا گذاشت ؛ در را نصب کرد.


    فارسی به عربی

     

    اخطا فی وضع
    ( جا گذاشتن (چیزی ) ) افقد.


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه جا گذاشتن

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    دلنوشته زندگی سید صالح فتوحی

    شعر مانلی نیما یوشیج

    نامه های نیما یوشیج

    نامه های احمد شاملو به آیدا

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *