معنی جا گذاشتن به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جا گذاشتن در گویش ها و لهجه.
معنی جا گذاشتن
گم کردن.
معنی جا گذاشتن در واژه نامه بختیاریکا
وَر دادِن.
معنی جا گذاشتن در لغت نامه دهخدا
جاگذاشتن. [گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) فراموش کردن چیزی در جائی. || نصب کردن : در را جا گذاشت ؛ در را نصب کرد.
فارسی به عربی
اخطا فی وضع
( جا گذاشتن (چیزی ) ) افقد.
پیشنهاد و نظر شما برای واژه جا گذاشتن
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
Latest posts by sahar (see all)
- جرس کاروان – از زندگانیم گله دارد جوانیم - فوریه 11, 2023
- ترانه جاودان – ای شاخ گل که در پی گلچین دوانیم - فوریه 11, 2023
- وحشی شکار – تا کی در انتظار گذاری به زاریم - فوریه 11, 2023