معنی جائزه

معنی جائزه

  • معنی جائزه به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جائزه در گویش ها و لهجه.

     

    معنی جائزه

     

    پاداش.


    معنی جائزه در فرهنگ فارسی

     

    ( اسم ) مونث جایز .۲- ( اسم ) صله عطیه انعام پاداش . جمع جوایز ( جوائز ) .


    معنی جائزه در لغت نامه دهخدا

     

    ( جائزة ) جائزة. [ ءِ زَ ] ( ع اِ ) صلة. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ). ج ، جوائز. || عطیة. ( منتهی الارب ). عطا. ( دهار ). انعام. ( غیاث اللغات ). ج ، جوائز. || ارمغان. تحفه. || لطف. احسان. || استادنگاه آبکش بر چاه. ( منتهی الارب ). || خطی مستقیم که برای علامت تصحیح مقررکرده اند. صورت الفی است که بر سر اعداد، بعد مقابله و تصحیح کشند. و آن علامت صحت باشد. ( غیاث اللغات ). || شربتی از آب. ( منتهی الارب ). || جوائز الاشعار و الامثال ؛ ما جاز من بلد الی بلد.


    جدول کلمات

     

    پاداش.


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه جائزه

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر مسافر سهراب سپهری

    شعر در دکان عدلتان معصومه شفیعی

    شعر آیریلیق بهزاد بیات فرد

    شعر پرنده ای در لوله ی تانک پوریا پلیکان

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *