معنی جائری

معنی جائری

  • معنی جائری به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جائری در گویش ها و لهجه.

     

    معنی جائری

     

    ستم ، ستمگری.


    معنی جائری در فرهنگ فارسی

     

    ستمگری.


    معنی جائری در لغت نامه دهخدا

     

    جائری. [ ءِ ] ( حامص ) ستمگری. بیدادگری :
    کسی را که بسترد آثار عدلش
    ز روی زمین صورت جائری را.
    ناصرخسرو.
    رجوع به جور شود.


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه جائری

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر مسافر سهراب سپهری

    شعر در دکان عدلتان معصومه شفیعی

    شعر آیریلیق بهزاد بیات فرد

    شعر پرنده ای در لوله ی تانک پوریا پلیکان

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *