باء

معنی باء

  • معنی باء به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ باء در گویش ها و لهجه ها.

     

    معنی باء

     

    حرف دوم از الفبای فارسی.

     


     

    معنی باء در لغتنامه دهخدا

    باء. ( حرف ) ب. با. بی. حرف دوم از الفبای فارسی میان الف و پ و حرف دوم از الفبای عربی میان الف و تاء و حرف دوم از ابجد. رجوع به «ب » و «با» شود.

    – امثال :
    از بای بسم اﷲ تا تای تمت ؛ از آغاز تا پایان .

    باء. ( ع مص ) نکاح. ( قطر المحیط ). جماع. ( منتهی الارب ). مباءة. بائة. نکاح کردن. وطی بسیار. مجامعت. مباشرت. آرامش با. || ( ص ) مرد بسیارجماع. ( مهذب الاسماء ). باشهوت. مرد کثیرالجماع. ( آنندراج ) ( غیاث ).

     

    معنی ب در شعر و مهر

    معنی ب در شعر و مهر

     


     

    پیشنهاد و نظر شما برای معنی باء

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    نامه های احمد شاملو به آیدا

    اشعار نیما یوشیج

    گلچین اشعار عاشقانه فروغ فرخزاد

    اشعار سهراب سپهری

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    بهاره خدابنده
    Latest posts by بهاره خدابنده (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *