مرا به جا می‌آری-شعر کجایی تو مرا می‌بینی می‌شنوی - پل الوار

مرا به جا می‌آری منِ زیباترینْ منِ تنها – کجایی تو مرا می‌بینی می‌شنوی

  • مرا به جا می‌آری – شعر کجایی تو مرا می‌بینی می‌شنوی – پل الوار

    کجایی تو مرا می‌بینی می‌شنوی
    مرا به جا می‌آری
    منِ زیباترینْ منِ تنها
    موج رودخانه را چون کمانچه برمی‌گیرم
    می‌گذارم بگذرند روزها
    می‌گذارم بگذرند ابرها زورقها
    ملالْ نزدِ من مرده‌ست
    مرا تمام طنینهای کودکیْ گنجهای من
    با خنده در گلوست

    چشم‌اندازِ من سعادتی‌ست بس بزرگ
    و رخسار منْ جهانی روشن
    آن‌جا همه اشکهای سیاه می‌ریزند
    غار به غار می‌روند
    این‌جا نمی‌توان از دست رفت
    و رخسار من در آبی صافی‌ست می‌بینم
    می‌خواند از درختی تنها
    سبُکی می‌دهد به سنگریزه‌ها
    آینه‌دارِ افقهاست
    بر درخت تکیه می‌زنم
    بر سنگریزه‌ها میارمم
    بر آبْ آفرین می‌گویم به آفتاب به باران
    و بادِ گرمکار

    کجایی تو مرا می‌بینی می‌شنوی
    من آفریده‌ی پُشتِ پرده‌ام
    پُشتِ اولین پرده که می‌آید
    بانوی سبزه‌ها به رغمِ همه‌چیز
    و گیاهانِ هیچ
    بانوی آبْ بانوی هوا
    من به تنهایی‌ی خود چیره می‌شوم
    کجایی تو
    ازان که خاب مرا می‌بینی به راستای این همه دیوار
    مرا می‌بینی می‌شنوی
    و دلم را می‌گرداندی
    بَرَم می‌کندی از دلِ چشمانم

    مرا توان بودنست بی هیچ سرنوشت
    میانِ یخچه و شبنمْ میانِ نسیان و حضور

    شادابی و گرمی مرا که پروای این دو نیست
    به دوردستِ آرزوهای تو خاهم راند
    خیال خیش را که ارزانی‌ی توست

    رخسارِ مرا یک ستاره بیش نیست

    تو را گریزی ازان نه که بی‌هوده دوستم بداری
    من گرفتنِ خورشیدم رؤیای شبم
    پرده‌های بلورینم را از یاد ببر

    من در برگهای خودم می‌مانم
    من در آیینه‌ی خودم می‌مانم
    برف و آتش به هم می‌آمیزم
    سنگریزه‌هایم سبُکای مرا دارند
    فصلِ من ابدی‌ست

    مترجم:بیژن الهی

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه:

    تا چشم انتظار تو باشم – مرا پیکری است

    لبهایت را بیشتر از تمامی کتاب هایم دوست می دارم-با لبهای تو دیگر نیازی به کلمه ها نخواهم داشت

    بادی وزیده است و باران را برده است – فکر می‌کنم

    بدان که بسیار غمگینی – شعری را اگر فهمیدی …

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    ییلاق

    (یِ) [ تر. ] (اِ.)
    ۱- کوهپایه، جای سردسیر.
    ۲- اقامتگاه تابستانی، جای خوش آب و هوا.

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    شعر جهان

    مرا به جا می‌آری منِ زیباترینْ منِ تنها

    شعری که خواندیم اثر «پل الوار» بود، الوار از «شاعران فرانسه » است. شعر بالا با سطر « مرا به جا می‌آری منِ زیباترینْ منِ تنها » شروع می شود. کدام سطرِ شعر برای شما جذابیتِ بیشتری ایجاد می کند؟

     

    دیدگاه شما درباره شعر کجایی تو مرا می‌بینی می‌شنوی پل الوار

    دیدگاهتان را درباره ی شعر کجایی تو مرا می‌بینی می‌شنوی پل الوار، این شاعر خوبِ فرانسه بنویسید. اگر ترجمه ی دیگری از این شعر سراغ دارید، آن را در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا روی صفحه کار شود. و اگر تمایل دارید می توانید این شعر را با صدای خودتان بخوانید یا ویدیویی از آن درست کنید و در بخش دیدگاه‌ها به اشتراک بگذارید.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    سارا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *