فغان کن ماتم شمس المعالی

فغان کن ماتم شمس المعالی – غزل126

  • شعر فغان کن ماتم شمس المعالی _ غزل126 _ ادیب الممالک 

    تاریخ رحلت شمس المعالی

     

    فغان کن ماتم شمس المعالی

    شکست آمد بر این طاق هلالی

     

    ز سوگش جامه ایام گردید

    سیاه و تیره چون رخت لیالی

     

    جهان پر شد زغم تا از وجودش

    سرای عنصری گردید خالی

     

    حکیمی کز هنر برتر نهاده است

    زنه گردون و هفت اختر نهالی

     

    دبیری کز پی خدمت گرفته

    الف در پیش کلکش شکل دالی

     

    عیار نظمش از بحر قوافی

    در آب افکنده معیار جمالی

     

    سخن سنجی که زاد از خامه اش مشک

    چنان کز لجه طبعش لئالی

     

    طبیبی کز هراسش آخشیجان

    فرو بسته در بی اعتدالی

     

    فلاطون را بحکمت بوده ثانی

    ارسطو را بصنعت گشته تالی

     

    نشستی همچو مه در چرخ تحقیق

    حکیمان چون کواکب در حوالی

     

    چو خواندی مشتری را درس حکمت

    عطارد ثبت می کردش امالی

     

    طریق کعبه گفتی بر مجره

    نشان قبله بر قطب شمالی

     

    باشراف از شرافت میرو والا

    باعیان از عنایت صدر و والی

     

    سمی سامی شاه ولایت

    امیرالمومنین مولی الموالی

     

    علاء الملة اعلی الله قدره

    مهین سیدعلی آن ذات عالی

     

    ز نظم احمد اندر ماتم وی

    کنم تضمین دری شهوار و غالی

     

    «صلاة الله خالقنا حنوط

    علی الوجه المکفن بالجمالی »

     

    «فان له ببطن الارض شخصا

    جدیدا ذکرناه و هوبالی »

     

    چو روح پاکش از خاک اندر افلاک

    همی فرمود سیر انتقالی

     

    بتاریخش امیری گفت ناگه

    بمینو شد روان شمس المعالی

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)

     

    قالب شعر: غزل

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    باور نداشتم که چنین واگذاریم – موج خیز

    چون درخت فروردین پرشکوفه شد جانم – یک دامن گل

    ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی

    لمن رسم اطلال سقتهاالسحائب

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    فغان کن ماتم شمس المعالی

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «فغان کن ماتم شمس المعالی شکست آمد بر این طاق هلالی ز سوگش جامه ایام گردید سیاه و تیره چون رخت لیالی» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «چو روح پاکش از خاک اندر افلاک همی فرمود سیر انتقالی بتاریخش امیری گفت ناگه بمینو شد روان شمس المعالی» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر تاریخ رحلت شمس المعالی ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر تاریخ رحلت شمس المعالی ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *