گر رقیب آید بر دلبر من

گر رقیب آید بر دلبر من

  • شعر گر رقیب آید بر دلبر من _ ملک الشعرا بهار 

    تصنیف (اشاره به حملۀ قشون روس تزاری به پایتخت)

     

    گر رقیب آید بر دلبر من

    جوشد از غیرت دل اندر بر من

     

    مکر و شیادی بود لشکر او

    عشق و آزادی بود لشکر من

     

    من بی‌پروا را چه هراس از دشمن

    خدا خدا دهد بر دشمن ظفری ما را

     

    یا که من از خون او رنگ کنم بستر او

    یاکه او از خون من رنگ کند پیکر من

     

    دست‌از این دستهٔ‌شمشیرکه‌در دست من است

    نکشم تا نکشد دست‌، رقیب از سر من

     

    ای رقیبان وطن به کجا، به کجا خانهٔ ماست‌!

    اندکی دورترک که نه این‌، که نه این جای شماست‌!

     

    برچین برچین دامن که دامن ندهیم

    برو ای ابله که ما تن ندهیم

     

    ز آتشش پروا ندارد دل من

    حالت پروانه دارد دل من

     

    بسته صیادش پر و بال امید

    چون پرد پروا ندارد دل من

     

    من بی‌پروا را چه هراس از دشمن

    خدا خدا دهد بر دشمن ظفری ما را

     

    گرکشد خنجر بت کافر به قصد من و دل

    ذره‌ای پروا ازین دعوا ندارد دل من

     

    با رقیبان وطن از من دلخون گویید

    دلبرم را به شما وانگذارد، دل من

     

    ای رقیبان وطن به کجا، به کجا خانهٔ ماست‌!

    اندکی دورترک که نه این‌، که نه این جای شماست‌!

     

    برچین برچین دامن که دامن ندهیم

    برو ای ابله که ما تن ندهیم

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    پیشکار اهرمن دیو فریب

    نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد _ 128

     

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    گر رقیب آید بر دلبر من

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «گر رقیب آید بر دلبر من جوشد از غیرت دل اندر بر من مکر و شیادی بود لشکر او عشق و آزادی بود لشکر من» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «ای رقیبان وطن به کجا، به کجا خانهٔ ماست‌! اندکی دورترک که نه این‌، که نه این جای شماست‌! برچین برچین دامن که دامن ندهیم برو ای ابله که ما تن ندهیم» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر تصنیف (اشاره به حملۀ قشون روس تزاری به پایتخت) ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر تصنیف (اشاره به حملۀ قشون روس تزاری به پایتخت) ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *