گر به کوه اندر پلنگی بودمی

گر به کوه اندر پلنگی بودمی – هوس شاعر

  • شعر گر به کوه اندر پلنگی بودمی – هوس شاعر ملک الشعرا بهار

     

    گر به کوه اندر پلنگی بودمی

    سخت‌فک و تیز چنگی بودمی

     

    گه پی صیدگوزنی رفتمی

    گاه در دنبال رنگی بودمی

     

    گاه در سوراخ غاری خفتمی

    گاه بر بالای سنگی بودمی

     

    صیدم ازکهسار و آبم ز آبشار

    فارغ ‌از هر صلح و جنگی بودمی

     

    گه خروشان بر کران مرغزار

    گه شتابان زی النگی بودمی

     

    یا به ابر اندر عقابی گشتمی

    یا به بحر اندر نهنگی بودمی

     

    با مزاجی سالم و اعصاب سخت

    سرخوش‌ومست وملنگی‌بودمی

     

    بودمی شهدی برای خویشتن

    بهر بدخواهان شرنگی بودمی

     

    ایمن از هرکید و زرقی خفتمی

    غافل از هرنام و ننگی بودمی

     

    نه مرید شیخ و شابی گشتمی

    یا خود آماج خدنگی بودمی

     

    نه به فکر شاهد و شهد و شراب

    نه به یاد رود وچنگی بودمی

     

    ور اسیر دام و مکری گشتمی

    یا خود آماج خدنگی بودمی

     

    غرقه در خون خفتمی یا در قفس

    مانده زبر پالهنگی بودمی

     

    مر مرا خوشترکه دراین دیولاخ

    خواجهٔ با ریو و رنگی بودمی

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    پشت مرا کرد ز غم چنبری – شکایت

    چندان بنالم ناله‌ها چندان برآرم رنگ‌ها – 22

    خمار انتظار – شب گذشته شتابان به رهگذار تو بودم

    تطبیق جاندارانگاری حیوانی و انسانی در اشعار

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    گر به کوه اندر پلنگی بودمی

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «گر به کوه اندر پلنگی بودمی سخت‌فک و تیز چنگی بودمی گه پی صیدگوزنی رفتمی گاه در دنبال رنگی بودمی» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «غرقه در خون خفتمی یا در قفس مانده زبر پالهنگی بودمی مر مرا خوشترکه دراین دیولاخ خواجهٔ با ریو و رنگی بودمی» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر هوس شاعر ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر هوس شاعر ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *