که ای سفینه دستت خزینه آمال

که ای سفینه دستت خزینه آمال

  • شعر که ای سفینه دستت خزینه آمال _ ادیب الممالک 

    مطلع ثانی

     

    که ای سفینه دستت خزینه آمال

    که ای صفیحه تیغت صحیفه آجال

     

    در آن بساط همایون که صدر بار توئی

    فلک نشاند خورشید را بصف نعال

     

    برای طوق حسام تو خور بشکل نگین

    برای نعل سمند تو مه بشکل هلال

     

    ز رشک تیغ کجت چشم مهر جسته رمد

    ز نقطه قلمت روی ماه یافته خال

     

    بپای بی ادبان بسته دست تو زنجیر

    چنانکه گوئی بر ساق لعبتان خلخال

     

    ز نسر طایر نامی نماند در واقع

    همای چتر تو چون برگشود زرین بال

     

    شعاع چتر فتوح تو رایت نصرت

    رموز نقش نگین تو آیت اقبال

     

    بگاه رزم ندانی رماح را ز ریاح

    بروز بزم ندانی تو مال را زر مال

     

    شفا تو داری دیگر کسان ضماد و طلا

    عصا تو آری دیگر کسان عصی و حبال

     

    بروز بزم و طرب لین العریکه توئی

    ولی شجاع و قوی الشکیمه گاه جدال

     

    ز حشمت تو تن عافیت گرفت سمن

    ز سطوت تو تن درد و غصه یافت هزال

     

    بظرف جود تو بحر عمان کم از قطره

    بوزن حلم تو کوه گران کم از مثقال

     

    سخاوت تو ز عبدالله بن جذعان بیش

    شجاعت تو فزونتر ز هاشم مرقال

     

    توئی که پیگر خارا شکافی از شمشیر

    توئی که قلعه البرز کوبی از کوبال

     

    الا چو عید غدیر آید از پی قربان

    الا چو باشد ذیقعده از پی شوال

     

    ز ابر مهر ولیعهد آسمان مهدت

    همیشه بادا گسترده بر بفرق طلال

     

    بدین عروض و قوافی غضایری گوید

    اگر کمال بجاه اندر است و جاه بمال

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    چون مرغ دلت پرید ناگه تو که‌ ای؟ – ۳۱۱

    زعفران و ترنج و خون

    برادران بجهان اعتمادکی شاید

    راستی که در دوره تیره و تاری زندگی می‌کنم – آهای آیندگان

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    که ای سفینه دستت خزینه آمال

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «که ای سفینه دستت خزینه آمال که ای صفیحه تیغت صحیفه آجال در آن بساط همایون که صدر بار توئی فلک نشاند خورشید را بصف نعال» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «ز ابر مهر ولیعهد آسمان مهدت همیشه بادا گسترده بر بفرق طلال بدین عروض و قوافی غضایری گوید اگر کمال بجاه اندر است و جاه بمال» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر مطلع ثانی ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر مطلع ثانی ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *