چو می خوردی خیال بد میندیش

چو می خوردی خیال بد میندیش

  • شعر چو می خوردی خیال بد میندیش _ ملک الشعرا بهار

    خیال مستان

     

    چو می خوردی خیال بد میندیش

    که از مستی خیال بد شود بیش

     

    خیال بد چو افزون‌ شد، شر آرد

    به ناگه عمر مظلومی سر آرد

     

    زن ار داری دهی ناگه طلاقش

    پس آنگه زار نالی در فراقش

     

    پسر گر داری او را حیز خوانی

    وزین حرفش سوی حیزی کشانی

     

    رفیق ار داری او را زشت گویی

    به‌تو خشم آورد زین زشت‌خویی

     

    به نزدیکان فرستی زشت پیغام

    بهٔاران می‌دهی صدگونه دشنام

     

    چو کشتی کینه در قلب صمیمان

    ندارد سود اگر گشتی پشیمان

     

    چو رنجیدند یارانت کماهی

    نبخشندت اگر صد عذر خواهی

     

    نبخشندت وگر بخشند ناچار

    تنک مغزت بخوانند وسبکسار

     

    به مستی فکر بد جان را عذابست

    وگر هرگزننوشی می‌، صوابست

     

    به جای آن که در اصلاح کوشی

    همان بهتر که هرگز می ننوشی

     

    ز من گر بشنوی از می بکش دست

    سگ دیوانه به از مردم مست

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)

     

    قالب: مثنوی

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    چون درد تو بر دلم شبیخون آورد – ۱۳۲

    مفریب ای بزرگوار پسر _ اندرز به جوانان

    مانده بود از امتیاز دارسی

    فرانسوا : چه می کنی‌، به چه کاری‌، امانوئل‌، پسرم‌؟

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    چو می خوردی خیال بد میندیش

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «چو می خوردی خیال بد میندیش که از مستی خیال بد شود بیش خیال بد چو افزون‌ شد، شر آرد به ناگه عمر مظلومی سر آرد» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «به جای آن که در اصلاح کوشی همان بهتر که هرگز می ننوشی ز من گر بشنوی از می بکش دست سگ دیوانه به از مردم مست» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر خیال مستان ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر خیال مستان ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *