شعر همراه سهراب سپهری

تنها در بی چراغی شب ها می رفتم – همراه

  • تنها در بی چراغی شب ها می رفتم – شعر همراه سهراب سپهری

     

    تنها در بی چراغی شب ها می رفتم

    دست هایم از یاد مشعل ها تهی شده بود

    همه ستاره هایم به تاریکی رفته بود

    مشت من ساقه خشک تپش ها را می فشرد

    لحظه ام از طنین ریزش پیوند ها پر بود

    تنها می رفتم ، می شنوی ؟ تنها

    من از شادابی باغ زمرد کودکی براه افتاده بودم.

    آیینه ها انتظار تصویرم را می کشیدند،

    درها عبور غمناک مرا می جستند.

    و من می رفتم ، می رفتم تا در پایان خودم فرو افتم.

    ناگهان ، تو از بیراهه لحظه ها ، میان دو تاریکی ، به من پیوستی.

    صدای نفس هایم با طرح دوزخی اندامت در آمیخت:

    همه تپش هایم از آن تو باد، چهره به شب پیوسته ! همه

    تپش هایم.

    من از برگریز سرد ستاره ها گذشته ام

    تا در خط های عصیانی پیکرت شعله گمشده را بربایم.

    دستم را به سراسر شب کشیدم ،

    زمزمه نیایش در بیداری انگشتانم تراوید.

    خوشه فضا را فشردم،

    قطره های ستاره در تاریکی درونم درخشید.

    و سرانجام

    در آهنگ مه آلود نیایش ترا گم کرد.

    میان ما سرگردانی بیابان هاست.

    بی چراغی شب ها ، بستر خاکی غربت ها ، فراموشی آتش هاست.

    میان ما “هزار و یک شب” جست و جوهاست.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    هان! هلا! آی!

    مطالب بیشتر در:

    سهراب سپهری

     

    اشعار سهراب سپهری

     

    مجموعه شعر آوار آفتاب

     

    تنها در بی چراغی شب ها می رفتم

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «تنها در بی چراغی شب ها می رفتم / دست هایم از یاد مشعل ها تهی شده بود» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سهراب سپهری که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سهراب سپهری بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «بی چراغی شب ها ، بستر خاکی غربت ها ، فراموشی آتش هاست. / میان ما “هزار و یک شب” جست و جوهاست.» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر همراه سهراب سپهری

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر همراه سهراب سپهری بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

    برای ورود به اینستاگرام سهراب سپهری اینجا کلیک کنید.

    پیشنهاد ویژه برای سهراب سپهری:

     

    شعر پشت دریاها سهراب سپهری

    شعر اهل کاشانم – صدای پای آب سهراب سپهری

    شعر مسافر سهراب سپهری

    شعر ساده رنگ سهراب سپهری

    شعر نیلوفر سهراب سپهری

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *