هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا

هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا 5

  • دکلمه صوتی شعر هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا – رباعی 5 از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی. چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرامعلوم نشد که در طربخانۀ خاک.

     

     

    هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
    چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

    معلوم نشد که در طربخانۀ خاک
    نقاش ازل بهر چه آراست مرا

     

    نقاش ازل بهر چه آراست مرا

    در قالب رباعی ضربه‌ی اصلی شعر در مصرع آخر اتفاق می‌افتد. از ابتدا انگار به گونه‌ای شاعر می‌خواسته ما را آماده کند تا برسد به مصرع آخر، به همین دلیل همیشه سطر آخر رباعی در ذهن مخاطب خوب به یاد می‌ماند، و این شعر حکیم عمر خیام را نیز بسیاری از مردم با نام «نقاش ازل بهر چه آراست مرا» می‌شناسند.

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    حکیم عمر خیام قالب: رباعی وزن شعر: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)

     

    هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر «هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا» از خیام است. این قطعه‌ها توسط احسان اسماعیلی، داوود ملک زاده، زهرا بهمنی و زهرا شیبانی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    معنی هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا

    هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
    چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

     

    هر چند که رنگ و روی زیبا دارم ( اشاره به دوران جوانی ) – همانند لاله چهره ای زیبا و همانند سرو قامتی بلند و صاف دارم.

    معنی معلوم نشد که در طربخانۀ خاک

    معلوم نشد که در طربخانۀ خاک
    نقاش ازل بهر چه آراست مرا

     

    با این حال معلوم نشد که در هنگام ساخته شدنم – خداوند برای چه مرا به وجود اورد.

     

    تفسیر فلسفی نقاش ازل بهر چه آراست مرا

    تفسیر زیر از عبدالحسین عادل زاده است. انتشار این متن به معنای تایید یا انکار محتوای آن نیست.

    هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا

    چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

    معلوم نشد که در طربخانه خاک

    نقاش ازل بهر چه آراست مرا!

    نکته یا مشکل اساسی که همواره در ذهن خیام موج می‌زند این است: زیبایی و زوال؟!

    همان‌گونه که در شرح رباعی نخست بیان کردم، خیام در پی آن است که مشکلات هستی را که یکی از اساسی‌ترین‌های آن مسأله زوال است، به جادوی زیبایی و مستی حل کند. اما اینجا باز در وضعیت هوشیاری که توهم دوام زیبایی را در آدمی محو می‌کند، به وجهی دیگری از مشکل خود می‌پردازد که از چه رو زیبایی‌های جهان دوام ندارند و واقعیت جهان همانا «زشتیِ دوام» است.

    در بیت دوم از مفهوم «طربخانه» استفاده می‌شود، که اشاره به مکانی مزین به نقوش زیبا دارد که مایۀ انبساط و شادی خاطر است. خاک در حالت معمول زیبایی‌ای ندارد، اما وقتی نقش و شکل می‌گیرد زیبا و مزین می‌گردد و تعبیر «طربخانه خاک» از این رو است. و اما مشکل اینجا است که چرا اینچنین زیبا و چرا اینچین گذرا؟!

    در این‌باره توضیح و تفسیر بسیار ارایه شده است: از نظریه امتحان و آزمونی قرآنی گرفته تا نظریه ضرورت فلسفی شر در هستی. اما هنوز هم هستند کسانی که می گویند چرا؟ چرا امتحان و چرا ضرورت شر؟ و چرا زیبا؟ و چرا فانی؟

    جــهــانـا مــپـرور چـو خـواهــی درود

    چو می‌بدروی، پروریدن چه سود؟![1]

     

     

    دیدگاه کاربران درباره ی شعر هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا خیام

    ف-ش میگوید:
    معلوم نشد که در طربخانه خاک
    نقاش ازل بهر چه آراست مرا
    در برخورد با این حقیقت اساسی که” چرا هستم”چرا آفریده شدم” معمولا دو حالت برایمان پیش می آید
    یکی اینکه استناد میکنیم به آیات قرآنی و حدیث و مثلا معتقد میشویم که برای بندگی خدا آفریده شده ایم(وما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون)وبا ذهن نارسا قانع میشویم وبس میکنیم
    دیگر اینکه همچون ماتریا لیستها میگوئیم ما اینها را نمیفهمیم وبایداصلا کنار بگذاریم و به زندگی روزمره مان برسیم
    از نظر اهل معرفت این هردو راه درست نیست
    مولوی گوید: چون زفهم این عجایب کودنی
    گر بلی گوئی تکلف میکنی
    میگوید چون در این موارد کودنی و چیزی نمی فهمی اگر بگوئی میدانم تکلف کرده ای یعنی چیزی عاریتی را به خودت بسته ای
    واگر بگوئی اصلا نمیدانم و کنارش بگذاری و فراموش کنی روزن معرفت به رویت بسته میشود
    ور بگوئی نی زند نی گردنت
    قهر بربندد بدان نی روزنت
    پس راه چیست؟
    حافظ ظاهرا رسیدن به همین حیرت (نمیدانم)راهدف میداند
    عشق تو نهال حیرت آمد ….وصل تو کمال حیرت آمد
    میگوید عشق نهال حیرت است ووصل یار یا رسیدن به حقیقت کمال حیرت است
    پس می بینیم همین “حیران” بودن وروی آن توقف کردن هدفی منتهی به مقصود است
    ومولوی میگوید
    پس تو حیران باش “بی لا وبلی”
    تازرحمت پیشت آید محملی
    بنابراین نمیدانم همیشه بصورت جدی و زنده بایستی مطرح باشدکه احتمال دارد روحیه وحالتی پیدا شودکه به صد جواب زبانی ترجیح داشته باشد
    آنگاه پاسخ چرا هستم در همان شکوه “من هستم” مندرج است
    از همانجا جو جواب ای مرتضی
    که سئوال آمد از آنجا مرترا

    حسین میگوید:
    خیام یکی از برترین و داناترین و معتقدترین و بادرک ترین انسانی بوده که من میشناسم. با وجود مثال های ساده و به ظاهر سطحی و توئم با خوشی و خوشکذرونی و مِی و اینا منظورها و مفهوم های خیلی والاتری در بطن شعراش هست. یکی از چیزای مهمی که من ازش برداشت کردم اینه که خیلی به روح و دنیای واقعی (پس از مرگ ) اعتقاد داشته و منظورش از عاقبت و نیستی و خلق جهان و اینها این جهان کنونی و فانی بودنشه و این جسمی که خدا برای ما به زیبایی ترسیم کرده و برای روحمان که خودِ اصلی و برترِ ماست قرار داده رو دلیلش رو گفته نمیدونه چیه تا شاید به این صورت تونسته باشه اعتراضشو به خلق دنیای فانی نشون داده باشه و ذهن هامونو به جایگاه روح و دنیای باقی منعطف کنه.(مانند این بیت که میگه فردا که از این دیر کهن در گذریم با هفت هزار سالگان سربسریم- منظور مسافر بودنه همه ما در این دنیاست و مأوای واقعی جای دیگریست که تمام پیشینیان هم در آنجا هستند و درواقع زمان و مکان هیچکدامشان با ما تفاوتی نمیکند در آن دنیای روحانی و باصطلاح همه مان گویی همزمان و هممکان هستیم با هم در دنیای واقعیمان) و در آخر اینم بگم به نظرم بیشتر منظور این رباعی به فروتنی و خودکوچک شمردنه این انسان خردمند و بزرگ برمیگرده. اینها برداشت من بود از این انسان بزرگ (شاید نظر هر یک از شما دوستان درست تر باشد. شاد باشید)
    +علاوه بر اون فروتنی در بیت دوم، در بیت اول هم داره شکر کامل از خدا رو بجا میاره. جاش تو وسط بهشته خدایی

    هومن میگوید:
    خود خیام از دلیل وجودش چیزی نمی داند و دلیل وجود اینهمه زیبایی ( زیبایی انسانی و یا حتی خود انسان بودن را) نمی داند.
    شاید خیام هنوز نمی داند که چرا انسان است و چرا به این جهان آمده است . . .
    درس فروتنی را باید از خیام آموخت

     

    شعر هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا اثر کیست؟

    اثر خیام است.

     

    معنی رباعی هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا چیست؟

    هر چند که رنگ و روی زیبا دارم ( اشاره به دوران جوانی ) – همانند لاله چهره ای زیبا و همانند سرو قامتی بلند و صاف دارم.

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»