شعر نوروز در زمستان احمد شاملو

سالی نوروز بی‌چلچله بی‌بنفشه می‌آید – نوروز در زمستان

  • سالی نوروز بی‌چلچله بی‌بنفشه می‌آید – نوروز در زمستان

     

    سالی
    نوروز
    بی‌چلچله بی‌بنفشه می‌آید،
    بی‌جنبشِ سردِ برگِ نارنج بر آب
    بی گردشِ مُرغانه‌ی رنگین بر آینه.

    سالی
    نوروز
    بی‌گندمِ سبز و سفره می‌آید،
    بی‌پیغامِ خموشِ ماهی از تُنگِ بلور
    بی‌رقصِ عفیفِ شعله در مردنگی.

    سالی
    نوروز
    همراهِ به‌درکوبی‌ مردانی
    سنگینی‌ بارِ سال‌هاشان بر دوش:
    تا لاله‌ی سوخته به یاد آرد باز
    نامِ ممنوع‌اش را
    و تاقچه‌ی گناه
    دیگر بار
    با احساسِ کتاب‌های ممنوع
    تقدیس شود.

    در معبرِ قتلِ عام
    شمع‌های خاطره افروخته خواهد شد.
    دروازه‌های بسته
    به‌ناگاه
    فراز خواهد شد
    دستانِ اشتیاق
    از دریچه‌ها دراز خواهد شد
    لبانِ فراموشی
    به خنده باز خواهد شد
    و بهار
    در معبری از غریو
    تا شهرِ خسته
    پیش‌باز خواهد شد.

    سالی
    آری
    بی‌گاهان
    نوروز
    چنین
    آغاز خواهد شد.

    نوروزِ ۱۳۵۶ و پاییزِ ۱۳۷۲

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر تنهای منظره سهراب سپهری

    شعری ار فاطمه اختصاری

    شعری از محمدسعید میرزایی

    شعر تو به دنیا نخواهی آمد پوریا پلیکان

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


     

    مطالب بیشتر در:

    اشعار احمد شاملو

     

    نامه های احمد شاملو به آیدا

     

    مجموعه شعر حدیث بی قراری ماهان

     

    احمد شاملو در اینستاگرام

     

    تلگرام احمد شاملو

     

    سالی نوروز بی چلچه بی بنفشه می آید

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «سالی نوروز بی‌چلچله بی‌بنفشه می‌آید، بی‌جنبشِ سردِ برگِ نارنج بر آب بی گردشِ مُرغانه‌ی رنگین بر آینه. سالی نوروز بی‌گندمِ سبز و سفره می‌آید، بی‌پیغامِ خموشِ ماهی از تُنگِ بلور بی‌رقصِ عفیفِ شعله در مردنگی.» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین احمد شاملو که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای احمد شاملو بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «دروازه‌های بسته به‌ناگاه فراز خواهد شد دستانِ اشتیاق از دریچه‌ها دراز خواهد شد لبانِ فراموشی به خنده باز خواهد شد و بهار در معبری از غریو تا شهرِ خسته پیش‌باز خواهد شد. سالی آری بی‌گاهان نوروز چنین آغاز خواهد شد.» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر نوروز در زمستان

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر نوروز در زمستان احمد شاملو بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *