شعر نزدیک آی سهراب سپهری

بام را برافكن، و بتاب، كه خرمن تيرگي اينجاست‌ – نزدیک آی

  • بام را برافكن، و بتاب، كه خرمن تيرگي اينجاست‌ – شعر نزدیک آی سهراب سپهری

     

    بام را برافكن، و بتاب، كه خرمن تيرگي اينجاست‌

    بشتاب، درها را بشكن، وهم را دو نيمه كن، كه منم

    هسته اين بار سياه‌

    اندوه مرا بچين كه رسيده است‌

    ديری است‌ كه خویش را رنجانده ایم

    و روزن آشتي

    بسته است‌.

    مرا بدان سو بر، به صخره برتر من رسان ، كه جدا

    مانده ام‌.

    به سرچشمه «ناب» هايم بردي ، نگين آرامش گم كردم ، و

    گريه سر دادم‌.

    فرسوده راهم ، چادري كو ميان شعله و باد،دور از همهمه

    خوابستان ؟

    و مبادا ترس آشفته شود ، كه آبشخور جاندار من است‌.

    و مبادا غم فرو ريزد، كه بلند آسمانه ي زيباي من است‌.

    صدا بزن ، تا هستي بپا خيزد ، گل رنگ بازد، پرنده

    هواي فراموشي كند.

    ترا ديدم ، از تنگناي زمان جستم . ترا ديدم ، شور عدم

    در من گرفت‌.

    و بينديش ، كه سودايي مرگم . كنار تو ، زنبق سيرابم‌.

    دوست من ، هستي ترس انگيز است‌.

    به صخره من ريز، مرا در خود بساي ، كه پوشيده از خزه

    نامم‌.

    بروي ، كه تري تو ، چهره خواب اندود مرا خوش است‌.

    غوغاي چشم و ستاره فرو نشست‌، بمان ، تا شنوده آسمان ها

    شويم‌.

    بدر آ، بي خدايي مرا بياگن‌، محراب بي آغازم شو.

    نزديك آي‌، تا من سراسر «من» شوم‌.

     

    اندوه مرا بچين كه رسيده است‌

    همانطور که میدانیم نام این شعر «نزدیک آی» است اما در میان مردم با نام های «اندوه مرا بچین که رسیده است» و «صدا بزن تا هستي بپا خيزد گل رنگ بازد» نیز شناخته می شود.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    مطالب بیشتر در:

    سهراب سپهری

     

    اشعار سهراب سپهری

     

    مجموعه شعر آوار آفتاب

     

    بام را برافکن و بتاب که خرمن تیرگی اینجاست

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «بام را برافكن، و بتاب، كه خرمن تيرگي اينجاست‌ / بشتاب، درها را بشكن، وهم را دو نيمه كن، كه منم / هسته اين بار سياه‌ / اندوه مرا بچين، كه رسيده است‌» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سهراب سپهری که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سهراب سپهری بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «بدر آ، بي خدايي مرا بياگن‌، محراب بي آغازم شو. / نزديك آي‌، تا من سراسر «من» شوم‌» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر نزدیک آی سهراب سپهری

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر نزدیک آی سهراب سپهری بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

    اندوه مرا بچین که رسیده است

    نام این شعر سهراب سپهری نزدیک آی است اما در میان مردم به اندوه مرا بچین که رسیده است و دیری است که خویش را رنجانده ایم نیز معروف است.

     

    معنی بیاگن

    بسیاری از مردم این سوال را دارند که معنی بیاگن در این سطر شعر: «بدر آ، بي خدايي مرا بياگن‌، محراب بي آغازم شو» یعنی چه؟ این کلمه در شعر اسدی نیز به این گونه آمده است: «ممان کز علف هیچ یابند بهر/ نهان آبخورشان بیاگن به زهر» اما معنای دقیقی برای واژه نیافتیم. شما اگر معنای این واژه را می‌دانید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید.

     

    برای ورود به اینستاگرام سهراب سپهری اینجا کلیک کنید.

    اندوه مرا بچين كه رسيده است‌

    ديری است‌ كه خویش را رنجانده ایم و روزن آشتي بسته است‌. هیچ راهی برای رسیدن به آشتی نیست و اندوه انسان روز به روز زیادتر می شود تا آنجا که شبیه به یک میوه ی رسیده باشد اما چه کسی باید دست به چیدن این میوه بزند؟

     

    پیشنهاد ویژه برای سهراب سپهری:

     

    شعر پشت دریاها سهراب سپهری

    شعر اهل کاشانم – صدای پای آب سهراب سپهری

    شعر مسافر سهراب سپهری

    شعر ساده رنگ سهراب سپهری

    شعر نیلوفر سهراب سپهری

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *