می ده که طی شد دوران جانکاه

می ده که طی شد دوران جانکاه

  • شعر می ده که طی شد دوران جانکاه _ ملک الشعرا بهار 

    الحمدلله

     

    می ده که طی شد دوران جانکاه

    آسوده شد ملک‌، الملک‌لله

     

    شد شاه نو را اقبال همراه

    کوس شهی کوفت بر رغم بدخواه

     

    شد صبح طالع‌، طی شد شبانگاه

    الحمد لله‌، الحمد لله

     

    یک چند ما را غم رهنمون شد

    جان یارغم گشت‌،‌دل غرق‌خون شد

     

    مام وطن را رخ نیلگون شد

    و امروز دشمن خوار و زبون شد

     

    زبن جنبش‌ سخت‌، زبن فتح ناگاه

    الحمد لله‌، الحمد لله

     

    چندی ز بیداد فرسوده گشتیم

    با خاک و با خون آلوده گشتیم

     

    زیر پی خصم پیموده گشتیم

    و امروز دیگر آسوده گشتیم

     

    از ظلم ظالم‌، از کید بدخواه

    الحمد لله‌، الحمد لله

     

    آنان که ما را کشتند و بستند

    قلب وطن را از کینه خستند

     

    از کج نهادی پیمان شکستند

    از چنگ ملت آخر نجستند

     

    از حضرت‌ شیخ تا حضرت‌ شاه

    الحمد لله‌، الحمد لله

     

    آنان که با جور منسوب گشتند

    در پیکر ملک میکروب گشتند

     

    آخر به ملت مغضوب گشتند

    از ساحت ملک جاروب گشتند

     

    پیران جاهل‌، شیخان گمراه

    الحمد لله‌، الحمد لله

     

    چون کدخدا دید جور شبان را

    از جا برانگیخت ستارخان را

     

    سدّ ستم ساخت آن مرزبان را

    تاکرد رنگین تیغ وسنان را

     

    از خون دشمن وز مغز بدخواه

    الحمد لله‌، الحمد لله

     

    پس مستبدین لختی جهیدند

    گفتند لختی‌، لختی شنیدند

     

    ناگه ز هر سو شیران رسیدند

    آن روبهان باز دم درکشیدند

     

    شد طعمهٔ شیر بیچاره روباه

    الحمد لله‌، الحمد لله

     

    یک سو سپهدار شد فتنه را سد

    یک سو یورش برد سردار اسعد

     

    ضرغام پر دل‌، آمد ز یک حد

    برکف گرفتند تیغ مهند

     

    بستند بر خصم از هر طرف راه

    الحمد لله‌، الحمد لله

     

    اقبال شد یار با بختیاری

    گیلانیان را حق کرد یاری

     

    جیش عدو شد یکسر فراری

    درگنج غم گشت دشمن حصاری

     

    شد کار ملت بر طرز دلخواه

    الحمد لله‌، الحمد لله

     

    بد خواه دین را سدی متین بود

    لیکن مر او را غم درکمین بود

     

    خاکش به سر شد پاداشش این بود

    دشمن که با عیش دایم قرین بود

     

    اکنون قرین است با ناله و آه

    الحمد لله‌، الحمد لله

     

    بخت سپهدار فرخنده بادا

    سردار اسعد پاینده بادا

     

    صمصام ایران برنده بادا

    ضرغام دین را دل زنده بادا

     

    کافتاد از ایشان بدخواه در چاه

    الحمد لله‌، الحمد لله

     

    ستارخان را بادا ظفر یار

    تبریزیان را یزدان نگهدار

     

    سالارشان را نیکو بودکار

    احرار را نیز دل باد بیدار

     

    تا حمله گویند با جان آگاه

    الحمد لله‌، الحمد لله

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)

     

    قالب: ترجیع بند

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    61 – سراینده چنین افکند بنیاد – تعزیت‌نامه خسرو به شیرین به افسوس

    ای گلبن زرد نیم مرده

    چار ماه است که مهمل شده کار بلدی

    گفتم به دل ار چو نی ببرندم سر – ۱۷۳

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    می ده که طی شد دوران جانکاه

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «می ده که طی شد دوران جانکاه آسوده شد ملک‌، الملک‌لله شد شاه نو را اقبال همراه کوس شهی کوفت بر رغم بدخواه» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «سالارشان را نیکو بودکار احرار را نیز دل باد بیدار تا حمله گویند با جان آگاه الحمد لله‌، الحمد لله» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر الحمدلله ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر الحمدلله ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *