مرد-آن-بود-که-از-سر-دردی-قدم-زند-خاقانی

مرد آن بود که از سر دردی قدم زند – ۷۵

  • شعر مرد آن بود که از سر دردی قدم زند خاقانی – قصیده ۷۵

    قصیده

     

     

    مرد آن بود که از سر دردی قدم زند

    درد آن بود که بر دل مردان رقم زند

     

    آن را مسلم است تماشا به باغ عشق

    کو خیمهٔ نشاط به صحرای غم زند

     

    وز بهر آنکه نیست شود هرچه هست اوست

    ختم وجود بر سر کتم عدم زند

     

    از دست عشق چون به سفالی شراب خورد

    طعنه نخست در گهر جام جم زند

     

    بیشی هر دو عالم بر دست چپ نهد

    وانگه به دست راست بر آن بیش، کم زند

     

    جایی که زلف جانان دعوی کند به کفر

    گمره بود که در ره ایمان قدم زند

     

    و آنجا که نور عارض او پرده برگرفت

    تردامنی بود که دم از صبح‌دم زند

     

    خاقانی این سراب که داند که مردوار

    زین خاکدان به بام جهان بر علم زند

     

     

    شعر قصیده خاقانی

    البته نام اصلی این شعر «قصیده» است که توسط خاقانی، شاعر و قصیده‌سرای بزرگ ما، نوشته شده. این شعر این گونه آغاز می‌شود: «مرد آن بود که از سر دردی قدم زند».

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    خاقانی قالب: قصیده وزن شعر: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان نا آشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

     

    شعر مرد آن بود که از سر دردی قدم زند اثر کیست؟

    این شعر اثر خاقانی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    تینا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *