مرا وزارت عدلیه از نخستین بار

مرا وزارت عدلیه از نخستین بار

  • شعر مرا وزارت عدلیه از نخستین بار _ ادیب الممالک

    چند بیت از یک قصیده ناتمام مانده بخط استاد

     

    مرا وزارت عدلیه از نخستین بار

    ندید قابل شفقت نخواند لایق کار

     

    چرا که فاقد هر شرط و جامع هر خلف

    بدم که آدمیم من نه گرگ آدم خوار

     

    وزیر عدلیه از آدمی نفور بود

    چنانکه آدمی از او کند بدشت فرار

     

    نه پارتی بدم او را من و نه حامل سیم

    نه بی حمیت و بیشرم بودم و غدار

     

    نه آبروی وطن بردمی نه مال کسان

    گرفتمی و نه دین دادم از پی دینار

     

    خجسته بودم و باهوش و رای و معنی جفت

    ستوده باشم و با عقل و دین و دانش یار

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    چون مرغ دلت پرید ناگه تو که‌ ای؟ – ۳۱۱

    زعفران و ترنج و خون

    برادران بجهان اعتمادکی شاید

    راستی که در دوره تیره و تاری زندگی می‌کنم – آهای آیندگان

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    مرا وزارت عدلیه از نخستین بار

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «مرا وزارت عدلیه از نخستین بار ندید قابل شفقت نخواند لایق کار چرا که فاقد هر شرط و جامع هر خلف بدم که آدمیم من نه گرگ آدم خوار» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «نه آبروی وطن بردمی نه مال کسان گرفتمی و نه دین دادم از پی دینار خجسته بودم و باهوش و رای و معنی جفت ستوده باشم و با عقل و دین و دانش یار» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر چند بیت از یک قصیده ناتمام مانده بخط استاد ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر چند بیت از یک قصیده ناتمام مانده بخط استاد ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *