فلان سفیه که بر فضل من نهاد انگشت

فلان سفیه که بر فضل من نهاد انگشت

  • شعر فلان سفیه که بر فضل من نهاد انگشت _ ملک الشعرا بهار 

    شکوه

     

    فلان سفیه که بر فضل من نهاد انگشت

    به مجمع فضلا باز شد مراورا مشت

     

    فضیحت ‌است که ‌تسخر زند به کهنه ‌شراب

    عصیر تازه که‌نابرده‌ زحمت چرخشت

     

    خطاست کز پس چل سال شاعری شنوم

    ز بیست ساله ی … نادرست حرف درشت

     

    ز خدمت وطنی هیچ گونه دم نزنم

    که گوژ گشت ز اندوه حادثاتم پشت

     

    به نظم و نثر مجرّد چرا نیارم فخر

    که تابناک ‌ترند از دلایل زردشت

     

    فنون شاعری و نثر خوب‌ و نظم بدیع

    مرا به ‌دست‌ چو انگشتری ‌است ‌در انگشت

     

    برای خاطر پروین و اعتصام‌الملک

    من و رشید و دگر خلق را نباید کشت

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    کردم عبور دی ز در شعبهٔ چهار _ در زندان

    چو ابر زلف تو پیرامن قمر می‌گشت – 132

    روانشناسی رنگ در اشعار

    ای فَصلِ با بارانِ ما، بَرریز بر یارانِ ما – 30

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    فلان سفیه که بر فضل من نهاد انگشت

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «فلان سفیه که بر فضل من نهاد انگشت به مجمع فضلا باز شد مراورا مشت فضیحت ‌است که ‌تسخر زند به کهنه ‌شراب عصیر تازه که‌نابرده‌ زحمت چرخشت» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «فنون شاعری و نثر خوب‌ و نظم بدیع مرا به ‌دست‌ چو انگشتری ‌است ‌در انگشت برای خاطر پروین و اعتصام‌الملک من و رشید و دگر خلق را نباید کشت» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر شکوه ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر شکوه ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *