صبا شبگیرکن از خاورستان

صبا شبگیرکن از خاورستان

  • شعر صبا شبگیرکن از خاورستان _ ملک الشعرا بهار 

    به یاد آذ‌ربایجان

     

    صبا شبگیرکن از خاورستان

    به آذربایجان شو، بامدادان

     

    گذر کن از بر کوه سهندش

    عبیرآمیز کن پست و بلندش

     

    بچم بر ساحل سرخاب رودش

    بده از چشم مشتاقان درودش

     

    غبار وادیش را تاج سر کن

    سرابش را ز آب دیده تر کن

     

    بهر سنگی که نقش عشق دیدی

    ز هر خاکی که بوی خون شنیدی

     

    به زاری گریه کن بر آن سیه‌سنگ

    به جای ما ببوس آن خاک گلرنگ

     

    سوی آذرگشسب آنگه گذرکن

    در آن آتشکده خاکی بسرکن

     

    چو دیدی اندر آن ایوان مطموس

    روان کیقباد و جان کاوس

     

    بگو ای شهریاران جوان‌بخت

    سزای افسر و شایستهٔ تخت

     

    نه این اقلیم آذربایجان بود؟‌!

    که فرخ نام آن «‌شاه آستان‌» بود!!

     

    شهنشاهان اکباتان و استخر

    همی‌جستند ازین‌ در، ‌عزت ‌و فخر

     

    به‌سالی یک کرت بیرون شدندی

    نیایش را به این خاک آمدندی

     

    به‌عهدکورش اینجا جیشگه بود

    قراول گاه و اردوگاه شه بود

     

    کنون از بازی شاه و وزیرش

    به چنگ یاغیان بینم اسیرش

     

    فرو پیچیده دست زورمندش

    به خاک افتاده بالای بلندش

     

    زده دست خیانت بر زمینش

    به خون آغشته جسم نازنینش

     

    شده دانشورانش زینت دار

    پلنگانش زبون گرک وکفتار

     

    بهٔک‌ره کنده شد چنگال تیزش

    سترون کشت خاک مردخیزش

     

    بجز خون جوانان رشیدش

    نروید لاله از خاک امیدش

     

    بجز خونابهٔ قلب حزینش

    نبینی نقش غیرت بر زمینش

     

    غرابی رفته در باغی نشسته

    به‌جای بلبلی‌، زاغی نشسته

     

    چو شیران‌را فرامش گشت ‌شیری

    کند روباه حیلت گر دلیری

     

    صمد خان باکدامین چشم بیند

    که جای شاه کیخسرو نشیند

     

    بدرّد کوه اگر جای پلنگی

    به سنگی برجهد روباه لنگی

     

    بسوزد باغ اگر جای تذروی

    نشیند خربطی برشاخ سروی

     

    صبا زانجا به سوی ری گذرکن

    وزبران را ز کار خود خبرکن

     

    بگو شادان‌، دل غمناکتان باد

    دوصد رحمت به‌جان‌پاکتان باد

     

    بیاکندید چشم مرد و زن را

    فرو بستید بار خویشتن را

     

    زکف‌دادید ملکی را که خورشید

    به‌ ایران دیده بود از عهد جمشید

     

    اگر ایران شود باغ جنانی

    نبیند همچو آذربایجانی

     

    شما این ملک را معیوب کردید

    خداتان ‌اجر بخشد خوب کردید!

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)

     

    قالب: مثنوی

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    چون درد تو بر دلم شبیخون آورد – ۱۳۲

    مفریب ای بزرگوار پسر _ اندرز به جوانان

    مانده بود از امتیاز دارسی

    فرانسوا : چه می کنی‌، به چه کاری‌، امانوئل‌، پسرم‌؟

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    صبا شبگیرکن از خاورستان

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «صبا شبگیرکن از خاورستان به آذربایجان شو، بامدادان گذر کن از بر کوه سهندش عبیرآمیز کن پست و بلندش» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «اگر ایران شود باغ جنانی نبیند همچو آذربایجانی شما این ملک را معیوب کردید خداتان ‌اجر بخشد خوب کردید!» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر به یاد آذ‌ربایجان ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر  به یاد آذ‌ربایجان ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *