شعر شکوۀ شاگرد ایرج میرزا _ چنین می گفت شاگردی به مَکتَب

شکوۀ شاگرد – چنین می گفت شاگردی به مکتب

  • شعر شکوۀ شاگرد ایرج میرزا _ چنین می گفت شاگردی به مکتب

     

    چنین می گفت شاگردی به مَکتَب

    که این مکتب چه تاریکست یارب

     

    نباشد جز همان تاریک دیوار

    همان لوحِ سیاهِ تیره و تار

     

    همان درس و همان بحث مُبَیَّن

    همان تکلیف و آن جای مُعَیَّن

     

    همیشه این کتاب و این قلمدان

    همین دفتر که در پیشَست و دیوان

     

    نشاید خواند این را زندگانی

    کسالت باشد این نه شادمانی

     

    مُعَلِّم در جوابش این چنین گفت

    که باشد حالِ تو با حالِ من جُفت

     

    همین مِنبَر مرا همواره در زیر

    کنم هر صبحدم این درس تَکریر

     

    نباشد جز همان قیل و همان قال

    همان تعلیم ِصَرف و نَحوِ اَطفال

     

    چه اطفالی که با این جمله تدریس

    نمی دانند جز تَزویر و تَلبیس

     

    چنان تنبل به وقتِ درس خواندن

    که هم خود را کسل سازد و هم من

     

    به شاگرد و معلِّم بار بسیار

    به گردن هست و باید بُرد ناچار

     

    مطالب بیشتر در:

    ایرج میرزا

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)

     

    قالب: مثنوی

     

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    شعر پوزخند تد هیوز

    شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها مولانا – غزل 2

    دانلود آهنگ میبوسمت شروین حاجی پور

    بازسرایی در شعر احمد شاملو 

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جگر واژه‌ایستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. ا را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    چنین می گفت شاگردی به مَکتَب

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «چنین می گفت شاگردی به مَکتَب که این مکتب چه تاریکست یارب نباشد جز همان تاریک دیوار همان لوحِ سیاهِ تیره و تار» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ایرج میرزا که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ایرج میرزا بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «چنان تنبل به وقتِ درس خواندن که هم خود را کسل سازد و هم من به شاگرد و معلِّم بار بسیار به گردن هست و باید بُرد ناچار» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر چنین می گفت شاگردی به مَکتَب ایرج میرزا

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر چنین می گفت شاگردی به مَکتَب ایرج میرزا بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»