ای شوکت ای شکسته دل دوستان خویش

ای شوکت ای شکسته دل دوستان خویش

  • شعر ای شوکت ای شکسته دل دوستان خویش ملک الشعرا بهار 

    به یکی از دوستان 

     

    ای شوکت ای شکسته دل دوستان خویش

    بر جان عاشقان مزن از هجر خویش نیش

     

    گر بنگری در آینهٔ قلب خویشتن

    بینی به خود ارادت یاران زپیش بیش

     

    اوقات دوستان مکن از زهر عشوه تلخ

    قلب فسردگان مکن از نیش غمزه ریش

     

    وصل تو داشت حوزهٔ ارباب ذوق جمع

    هجر تو کرد خاطر مجموعشان پریش

     

    گویند از آن لب شکرین تلخ گفته‌ای

    تلخی به شکر تو نچسبد به صد سریش

     

    گیرم که مردک هروی خورده شکری

    ما و تو آن گرفت نبایستمان به ریش‌

     

    طبع حسود پنجه گشاید به هر دروغ

    مرد غریق دست گذارد به هر حشیش

     

    یک شب عیادت من بیمار پیش گیر

    نبود گنه عیادت یاران به هیچ کیش

     

    اینجا دلیست خسته و مشتی گل و کتاب

    واندر نهاده مجمرهٔ زرد هشت پیش

     

    وان شاهد صغیر به آهنگ بم و زبر

    با ذکر یا مجیر بود گرم کار خویش

     

    سوی دگر ندیم سبکروح تلخ‌وش

    بیگانه با مدّلس و با اهل ذوق خویش

     

    چنگ و دف و ترانه گرت نیز آرزوست

    همراه خود بیار ولی بی سبیل و ریش!

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    آن را که نگون است رایتش – خیانت

    دانلود آهنگ روزبه نعمت الهی خداحافظ عزیزم  + پخش آنلاین

    تا رقم حسن تو زد آسمان – ۱۶۱

    40 – فرنگیس اولین مرکب روان کرد – افسانه‌سرائی ده دختر

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    ای شوکت ای شکسته دل دوستان خویش

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ای شوکت ای شکسته دل دوستان خویش بر جان عاشقان مزن از هجر خویش نیش گر بنگری در آینهٔ قلب خویشتن بینی به خود ارادت یاران زپیش بیش» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «سوی دگر ندیم سبکروح تلخ‌وش بیگانه با مدّلس و با اهل ذوق خویش چنگ و دف و ترانه گرت نیز آرزوست همراه خود بیار ولی بی سبیل و ریش!» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر به یکی از دوستان ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر به یکی از دوستان ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *