شنیدم که دانا نبودش پسر

شنیدم که دانا نبودش پسر _ فقرۀ ۱

  • شعر شنیدم که دانا نبودش پسر _ فقرۀ ۱ _ ملک الشعرا بهار 

     

    این‌پیدا (‌است‌) که‌آذرپاد را فرزند تنی‌زاد نبود، و از آن پس آیستان «‌نیاز و دعا» به یزدان کرد، دیر برنیامد که اذرپاد را فرزندی ببود، هرآینه درست خیمی زرتشت سپینمان را زرتشت نام نهاد، وکفت که برخیز پسرم تا(‌ت‌) فرهنگ برآموزم‌.

     

    شنیدم که دانا نبودش پسر

    بنالید زی داور دادگر

     

    به‌زودی یکی خوب فرزند یافت

    یکی خوب فرزند دلبند یافت

     

    بفرمود «‌زرتشت‌» نامش پدر

    مگرخیم زرتشت گیرد پسر

     

    چو هنگام فرهنگش آمد فراز

    بدین گونه فرهنگ او کرد ساز

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    قالب: منظومه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    پیشکار اهرمن دیو فریب

    نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد _ 128

     

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    شنیدم که دانا نبودش پسر

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «شنیدم که دانا نبودش پسر بنالید زی داور دادگر به‌زودی یکی خوب فرزند یافت یکی خوب فرزند دلبند یافت» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «بفرمود «‌زرتشت‌» نامش پدر مگرخیم زرتشت گیرد پسر چو هنگام فرهنگش آمد فراز بدین گونه فرهنگ او کرد ساز» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر فقرۀ ۱ ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر فقرۀ ۱ ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *