شنیدم باربد در بزم خسرو

شنیدم باربد در بزم خسرو

  • شعر شنیدم باربد در بزم خسرو _ ملک الشعرا بهار

    سی لحن موسیقی

     

    شنیدم باربد در بزم خسرو

    به هر نوبت سرودی نغمه‌ای نو

     

    سرودی نغمه با چنگ دلاوبز

    وزان خوش داشتی اوقات پرویز

     

    شمار جمله الحانی که پیوست

    بُدی‌درسال‌شمسی‌سیصدوشست

     

    فزون زبن، پنجگه بودی ز دنبال

    که خواندندی به جشن آخر سال

     

    از آن الحان خوش‌، سی لحن نامی

    به شعر خویش آورده نظامی

     

    به اندک اختلاف آن لحن‌ها را

    به‌هر فرهنگ خواهی جست‌، یارا

     

    نخست «‌آرایش خورشید» بوده

    دوم «‌آیین جمشید» ستوده

     

    سوم «‌اورنگی‌» است ای یار دیرین

    چهارم است نامش «‌باغ شیرین‌»

     

    به پنجم هست «‌تخت طاقدیسی‌»

    توانی نیزبی نسبت نویسی

     

    ششم را «‌حقه کاوس‌» شد نام

    به‌هفتم «‌راح روح‌» است ای دلارام

     

    دگرگوبد که‌آن‌خود«‌راه‌روح‌» است

    کزان ره روح رامش را فتوح است

     

    گمانم کاین دو تازی لحن از الحان

    بود تفسیر لفظ «‌رامش جان‌»

     

    ور از سی لحن‌، لحنی کمتر آید

    به جایش لحن «‌فرخ روز» شاید

     

    نظامی هم بر این آهنگ رفته است

    که فرخ روزرا لحنی گرفته است

     

    بود هشتم همانا «‌رامش جان‌»

    به‌جای جان‌،‌جهان هم‌خواند بتوان

     

    نهم را «‌سبزه در سبزه‌» ستودند

    دهم را نام «‌سروستان‌» فزودند

     

    نوای یازده «‌سرو سهی‌» دان

    فرامش کردنش ازکو تهی دان

     

    سرود هشت و چارم را خردمند

    به «‌شادروان مرواربد» افکند

     

    شمار سیزده «‌شبدیز» نامست

    «‌شب فرخ‌» شب ماه تمام است

     

    سرود «‌قفل رومی‌» پانزده دان

    ده‌و شش « کنج بادآور» همی خوان

     

    چو « گنج ساخته‌» باشد ده و هفت

    که گنج سوخته هم درقلم رفت

     

    به‌هجده « کین ایرج‌» می‌زند جوش

    وزان پس نوزده « کین سیاووش»

     

    دو ده را «‌ماه برکوهان‌» نشانه

    بود یک بیست نامش «‌مشکدانه‌»

     

    بود «‌مروای نیک‌» اندر دو و بیست

    همان‌سه‌بیست‌نامش‌«‌مشکمالی‌» است

     

    به چار و بیست باشد «‌مهرگانی‌»

    که خوانندش گروهی، مهربانی

     

    به‌پنج و بیست «‌ناقوس‌» است آری

    پس آنگه بیست با شش «‌نوبهاری‌»

     

    به‌هفت‌وبیست‌«‌نوشین‌باده‌»‌بگسار

    به‌هشت‌و بیست‌رخ بر «‌نیمروز» آر

     

    بود «‌نخجیرگان‌» لحن نه و بیست

    همش قولی دگر نخجیرگانی است

     

    سی‌ام‌ره‌« گنج گاو»‌است ای‌خردمند

    که او راگنج گاوان نیز خوانند

     

    همش خوانند برخی گنج کاوس

    بود این هر سه ره با ذوق مانوس

     

    نظامی حذف کرد «‌آیین جمشید»

    ز «‌راح روح‌» هم دامن فروچید

     

    هم افکندن از میانه «‌نوبهاری‌»

    پس‌آنگه‌ساخت لحنی چار، جاری

     

    نخستین کرد یاد از «‌ساز نوروز»

    که باشد نوبهار آنجا ز نوروز

     

    سوم را نام «‌فرخ‌روز» داده

    دگر « کیخسروی‌» نامی نهاده

     

    چو در این شعرها دقت فزایی

    توخود سی لحن را از بر نمایی

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)

     

    قالب: مثنوی

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    چون درد تو بر دلم شبیخون آورد – ۱۳۲

    مفریب ای بزرگوار پسر _ اندرز به جوانان

    مانده بود از امتیاز دارسی

    فرانسوا : چه می کنی‌، به چه کاری‌، امانوئل‌، پسرم‌؟

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    شنیدم باربد در بزم خسرو

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «شنیدم باربد در بزم خسرو به هر نوبت سرودی نغمه‌ای نو سرودی نغمه با چنگ دلاوبز وزان خوش داشتی اوقات پرویز» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «سوم را نام «‌فرخ‌روز» داده دگر « کیخسروی‌» نامی نهاده چو در این شعرها دقت فزایی توخود سی لحن را از بر نمایی» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر سی لحن موسیقی ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر سی لحن موسیقی ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *