شعر شب فراق تو گویی شبان پیوسته است _ غزل21 _ ملک الشعرا بهار
شب فراق تو گویی شبان پیوسته است
که زلف هرشبی اندرشب دگربسته است
دل از تمام علایق گسستهام که مرا
خیال ابروی او پیش چشم، پیوسته است
نه خنجر و نه کمانست ابروان کجش
که در فضیلت رویش دو خط برجسته است
نشاط من ز خط سبز آن پسر باری
چنان بود که فقیری زمردی جسته است
ز سبز برگ خط البته آفتی نرسد
به گلبنی که برو صدهزار گل رسته است
ز دولت سر عشق تو زندهام، ورنه
هزار بار فزون مرگم از کمین جسته است
مباش تند و مغاضب که نعمت دو جهان
نتیجهٔ رخ خندان و طبع آهسته است
ز روی درد نگه کن به شعر من، کاین شعر
تراوش دل خونین و خاطر خسته است
ارادت ار طلبی معنویتی بنمای
که از علایق صوری فقیر وارسته است
به سربلندی یاران نهاده گردن و باز
به دستگیری ایشان ز پای ننشسته است
گرفته یار ولی هیچ کام نگرفته
شکسته توبه ولی هیچ عهد نشکسته است
نگفته هیچ دروغ ارچه جای آن بوده
نکرده هیچ بدی گرچه میتوانسته است
«بهار» گوی سعادت کسی ربوده به دهر
کهخواستهاستو توانستهاستو دانستهاست
شعر شب فراق تو گویی شبان پیوسته است صوتی
پلیر زیر دکلمه ی صوتی شعر شب فراق تو گویی شبان پیوسته است از ملک الشعرا بهار است. این قطعه توسط عندلیب خوانده شده است.
مطالب بیشتر در:
ملک الشعرا بهارشعر مشروطه
وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
دمادم در پی عیش و تناسانی است تهرانی
ماه نو دیدی حمایل ز آسمان انگیخته – ۱۹۳
در کوچه باغات شمران – دل شبست و به شمران سراغ باغ تو گیرم
گهی با دزد افتد کار و گاهی با عسس ما را _ 3
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
شب فراق تو گویی شبان پیوسته است
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «شب فراق تو گویی شبان پیوسته است که زلف هرشبی اندرشب دگربسته است دل از تمام علایق گسستهام که مرا خیال ابروی او پیش چشم، پیوسته است» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «نگفته هیچ دروغ ارچه جای آن بوده نکرده هیچ بدی گرچه میتوانسته است «بهار» گوی سعادت کسی ربوده به دهر کهخواستهاستو توانستهاستو دانستهاست» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
شعر شب فراق تو گویی شبان پیوسته است ملک الشعرا بهار
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر شب فراق تو گویی شبان پیوسته است ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پینگفته هیچ دروغ ارچه جای آن بوده نکرده هیچ بدی گرچه میتوانسته است «بهار» گوی سعادت کسی ربوده به دهر کهخواستهاستو توانستهاستو دانستهاست
شنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024