شعر شاهد سرمست من صبح درآمد ز خواب خاقانی – قصیده ۲۰
مطلع دوم
شاهد سرمست من صبح درآمد ز خواب
کرد صراحی طلب، دید صبوحی صواب
در برم آمد چو چنگ گیسو در پاکشان
من شده از دست صبح دست بسر چون رباب
داد لبش از نمک بوی بنفشه به صبح
بر نمکش ساختم مردم دیده کباب
روی چو صبحش مرا از الم دل رهاند
عیسی و آنگه الم جنت و آنگه عذاب
صبح دم آب حیات خوردم از آن چاه سیم
عقل بر آن چاه و آب صرف کنان جاه و آب
یوسف من گرگ مست باده به کف صبح فام
وز دو لب باده رنگ سرکه فشان از عتاب
یافت درستی که من توبه نخواهم شکست
کرد چو صبح نخست روی نهان در نقاب
گفت چرا در صبوح باده نخواهی کنونک
حجله برانداخت صبح حجره بپرداخت خواب
گفتمش ای صبح دل سکهٔ کارم مبر
زر و سر اینک ز من سکه رخ برمتاب
من نکنم کار آب کو ببرد آب کار
صبح خرد چون دمید آب شود کار آب
من به تو ای زود سیر تشنهٔ دیرینهام
دشنه مکش هم چو صبح تشنه مکش چون سراب
نقب زدم در لبت روی تو رسوام کرد
کفت نقاب هست صب حدم و ماه تاب
مرغ تو خاقانی است داعی صبح وصال
منطق مرغ شناس شاه سلیمان رکاب
شاه مجسطی گشای، خسرو هیت شناس
رهرو صبح یقین رهبر علم الکتاب
شعر مطلع دوم خاقانی
البته نام اصلی این شعر «مطلع دوم» است که توسط خاقانی، شاعر و قصیدهسرای بزرگ ما، نوشته شده. این شعر این گونه آغاز میشود: «شاهد سرمست من صبح درآمد ز خواب».
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
خاقانی قالب: قصیده وزن شعر: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان نا آشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
هان! هلا! آی!
دیدگاه کاربران در مورد شاهد سرمست من صبح درآمد ز خواب
دکتر امین لو می گوید:
برم آمد چو چنگ گیسو در پاکشان
من شده از دست صبح دست بسر چون رباب
(قید) ‹پایکشان› 1. در حال پا کشیدن بر زمین.
2. (صفت) ویژگی آنکه آهسته و به کندی قدم بردارد.ر(فرهنگ عمید)
در این بیت خاقانی شاهد زیبارو را که دارای گیسوان بلندی است به آلت موسیقی جنگ تشبیه کرده است. . خودش را به آلت موسیقی رباب تشبیه نموده است.
در مصرع اول می گوید به لبت نقب زدم و خواستم از زیر لبت که همان زنخدان است بوسه ای بگیرم (زنخدان را شعرا به چاه تشبیه کرده اند) ولی رخسار تو این قدر نورانی بود که کار مخفیانه مرا برملا کرد و ابرویم رفت این حالت را در مصرع دوم به دزدی تشبیه کرده که شبانه به دزدی می رود و نقب می زند که تا در خانه یا گوری به کالایی برسد ولی صبح می شود یا روشنایی مهتاب باعث آشکار شدن دزدی او می شودو آبرویش می رود.
در زمان سابق وقتی مرده ای را دفن می کردند مخصوصا مسیحیان از کالاهای ذیقیمت او در کنار مرده دفن می کردند دزدها شبانه می رفتند و قبر را می شکافتند تا این کالا ها را بدزدند. یا دزدی برای اینکه از خانه ای دزدی کند نقبی می زد تا از طریق آن نقب به مغازه یا خانه ای راه پیدا کند و دزدی کند .وهمین موضوع منشأ ضرب المثلی در زبان آذری است که می گویند ا(بو بیزیم اوغورلیقا گئت مگی میزیم بودا بیزیم آی ایشیقینا قالماغیمیز) یعنی این دزدی رفتن ما این هم ماندن ما تا مهتاب.
چون خاقانی در آذربایجان می زیسته لابد به این ضرب المثل در سرودن این بیت نظری داشته است.
شعر شاهد سرمست من صبح درآمد ز خواب اثر کیست؟
این شعر اثر خاقانی است.
- خطی مجهول دیدم در مدینه – ۷۸ - ژوئن 7, 2023
- نه معن زائده دانم نه حاتم طائی – ۷۷ - می 16, 2023
- خطی مجهول دیدم در مدینه – ۷۸ - می 16, 2023