سر حلقهٔ صاحبدلان حسین

سر حلقهٔ صاحبدلان حسین

  • شعر سر حلقهٔ صاحبدلان حسین _ ملک الشعرا بهار

    دو نامهٔ منظو‌م (خطاب به حاجی حسین آقا ملک که از بهار کتابی خریده بود و ادای قیمت آن به درازا کشیده بود)

     

    سر حلقهٔ صاحبدلان حسین

    ای سرور عالیجناب من

     

    دارم سخنانی صواب چند

    بشنو سخنان صواب من

     

    توخود ملکی برملوک عصر

    زین رو به‌تو هست انتساب من

     

    یاد آر که ورزید باب تو

    پیوسته ارادت به باب من

     

    شد صرف خلوص و مودتت

    سرمایهٔ عهد شباب من

     

    بود ارچه مهیا به فضل حق

    از سعی و عمل نان و آب من

     

    لیکن به سرای تو بد ز صدق

    پیوسته ایاب و ذهاب من

     

    دیدار تو اصل سرور من

    اخلاص تو فصل الخطاب من

     

    در خطهٔ ری بس شباکه بود

    در باغ صبا خورد و خواب من

     

    در امر تو بود انقیاد من

    وز نهی تو بود اجتناب من

     

    بی‌هیچ طمع مخلص وشفیق

    تا آن که ببردی کتاب من

     

    چون حبس شدم نامه کردمت

    باشدکه فرستی حساب من

     

    ز انصاف مرمت کنی بفور

    بنیاد وجود خراب من

     

    وندر حق اطفال من کنی

    لطف و پدری در غیاب من

     

    ظنم به خطا رفت کامدی

    فارغ ز عذاب و عقاب من

     

    چون‌سوی‌صفاهان شدم ز حبس

    گشتی غمی از فتح باب من

     

    بس نامه فرستادم و پیام

    یک نامه ندادی جواب من

     

    هرگز نسزد از تو رادمرد

    کافیون کنی اندر شراب من

     

    زیبنده نباشد اکرکند

    سیمرغ تو قصد ذباب من

     

    با گنج کتابی که مر توراست

    بندی طمع اندرکتاب من

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفعول مفاعیل فاعلن

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    خاقانی از آن شاه بتان طمع گسست – ۸۴

    جانْ بی جمال جانان میل جهان ندارد _126

    خنده های تو دعای من

    از غدر فلک طعن خسان صعب‌ تر است – ۸۳

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    سر حلقهٔ صاحبدلان حسین

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «سر حلقهٔ صاحبدلان حسین ای سرور عالیجناب من دارم سخنانی صواب چند بشنو سخنان صواب من» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «زیبنده نباشد اکرکند سیمرغ تو قصد ذباب من با گنج کتابی که مر توراست بندی طمع اندرکتاب من» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر دو نامهٔ منظو‌م (خطاب به حاجی حسین آقا ملک که از بهار کتابی خریده بود و ادای قیمت آن به درازا کشیده بود) ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر دو نامهٔ منظو‌م (خطاب به حاجی حسین آقا ملک که از بهار کتابی خریده بود و ادای قیمت آن به درازا کشیده بود) ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *