زبن شه نادان‌، امید ملکرانی داشتن

زبن شه نادان‌، امید ملکرانی داشتن

  • شعر زبن شه نادان‌، امید ملکرانی داشتن ملک الشعرا بهار 

    شه نادان

     

    زبن شه نادان‌، امید ملکرانی داشتن

    هست چون از دزد، چشم پاسبانی داشتن

     

    کذب‌و جبن‌و احتکار و خست و رشوه‌خوری

    هیچ ناید راست با تاج کیانی داشتن

     

    هیچ نتوان بی‌فر سیروس و برز داربوش

    فر دارایی و برز خسروانی داشتن

     

    هست امید خیر ازین گندم‌نمای جوفروش

    چون به نالایق زمین‌، گندم‌فشانی داشتن

     

    کی سزد از ارتجاعی‌زاده‌، قانون‌پروری

    کی سزد از گرگ امید شبانی داشتن

     

    گرگ‌زاده‌ عاقبت گرگ‌ است ‌و بی‌شک ‌از خریست

    گوسفند از گرگ چشم مهربانی داشتن

     

    شاه تن‌پرور به تخت اندر بدان ماند درست

    ماده گاوی زین و برگ از زر کانی داشتن

     

    بود در عهد کیان رسمی که باید شهریار

    بر عدو هر سال قهر قهرمانی داشتن

     

    پادشاهی را که بر روی زمین شمشیر نیست

    بی‌نصیب است از نصیب آسمانی داشتن

     

    شاه آن باشد که با شمشیر گیرد ملک را

    پادشاهی نیست ملک رایگانی داشتن

     

    ملک چون بی‌زحمت آید بگذرد بی‌دردسر

    تاج بی‌زحمت چه باشد؟ سرگرانی داشتن

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    سلطان قلبم!

    دانلود آهنگ حیف سامان جلیلی + پخش آنلاین

    تو هم امروز بده بوسه به من – بوسه

    تورو دوست دارم (رفت تموم یادگاریاشو برد)

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    زبن شه نادان‌، امید ملکرانی داشتن

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «زبن شه نادان‌، امید ملکرانی داشتن هست چون از دزد، چشم پاسبانی داشتن کذب‌و جبن‌و احتکار و خست و رشوه‌خوری هیچ ناید راست با تاج کیانی داشتن» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «شاه آن باشد که با شمشیر گیرد ملک را پادشاهی نیست ملک رایگانی داشتن ملک چون بی‌زحمت آید بگذرد بی‌دردسر تاج بی‌زحمت چه باشد؟ سرگرانی داشتن» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر شه نادان ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر شه نادان ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *