شعر در جواب حسین طهرانی نیما یوشیج
در جواب حسین طهرانی
دوش چون زهر در لفافه ی شهد
نامه ای شهریار با من داد
همه در خواست با وی و همه عذر
که چه افتاد یا چه ناافتاد
حرفهای حسین طهرانی
یکه تاز محل شاه آباد
آنکه با ضرب شست خود به هنز
سوی وجد آورد دل نا شاد
چرب دستی و چابک انگیزی
مانده در انحصار آن جلاد
هنر از او است کس نمی داند
دست غیبی است یا در این بیداد
چون سرانگشت او به رقت افتد
خانه در رقص افتدش بنیاد
در طربخانه نوای خوشش
رود از یاد خلق فکر فساد
ریز گیرد چو در میان درست
نو عروسی نشسته با داماد
چون درشتی به زیر پیوندد
بر گشیده است فتنه ای فریاد
باری از ریزی و درشتی او
آید از بس درشت و ریز بیاد
گویی از غیب قند می شکنند
نره شیری است یا زبند آزاد
یا برانگیخته اند طوفانی
سیلش از پیش رفته و ز پس باد
با همه این هنر ، هنر بنگر
طمع از شاعران مفلس ولاد
ای برادر ندیدی از چه سبب
که خراب است بنده را بغداد
گر چه وامی به گردنم از توست
ای همان وام گردنم بزناد
صد ریالی و چارصد که مرا
همچو کوه است پیش چشم زیاد
من نگویم که داده ام آن را
که تویی آنکه اش بباید داد
هم نگویم نخواهم آن دادن
کاین بیاموخت باید از استاد
لیک پرآشکار خواهد بود
قول این مفلسان سست نهاد
با تهی کیسگی هزار خطاست
ای تهی کیسه ات ز پول مباد
هنر من همین که خواهم داد
هنر تو همان که مانی شاد
در کجا خوش حسابیم دیدی
کاین خیال خوشت به سرافتاد
چه کس از راه دود باران جست
از کف دست موبه در گه نهاد
منم آن شهره شاعری که به شعر
در همه شیوه می کنم بیداد
لیک بیداد می دهد دهرم
که زبیداد خود شده است آباد
بر مرادم نیم رود کاری
به عبث مانده ام مرید مراد
بسته چون کور پسته است کفم
گر چه با همت بلندم وراد
ناخن پای راهمی مانم
که کسی را گره بدان نگشاد
جگرم لک زده است باورکن
پی یک پول و با من او به عناد
تکمه های قبای خود بوسم
نقشه ی پول آیدم چو به یاد
بویی آید گرم چو سگ به مشام
بو کشان رفته ام بجسته چو باد
کفش سویی بمانده ، پا سویی
وین ” صبا ” داند آن بزرگ استاد
زر من زعفران گونه من
سیم من کاغذ از بیاض و سواد
خاطر تو نرنجد از حفم
گفتم این را و هرچه باداباد
بیت دیگر بیاورم کاهن
سرد چون شد نکوبدش حداد
سالها صبر کردی و می کن
ورنه می باش از این خیال آزاد !
تهران 4 اسفند 1323
قالب شعر: قطعه
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
آب
[ په. ] (اِ.) مایعی است شفاف، بی طعم و بی بو، مرکب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن ؛ o 2 H، در باور قدما یکی از چهار عنصر «آب، آتش، باد، خاک» محسوب میشده. معانی کنایی آب:
۱- آبرو.
۲- جلا، درخشندگی.
۳- رونق.
۴- اشک.
۵- عرق.
۶- نازکی.
۷- شادابی.
۸- زیبایی و شکوه.
۹- مَنی، نطفه.
۱۰ - ارج، قیمت.
۱۱ - پیشاب، ادرار.
۱۲ - عصاره، شیره.
۱۳ - رود، نهر.
۱۴ - بزاق، آب دهان. ؛ ~در هاون کوبیدن کار بیهوده کردن. ؛ ~از ~ تکان نخوردن ک نایه از: آرام بودن اوضاع و احوال. ؛ ~ از دست نچکیدن کنایه از: نهایت خست و پول دوستی. ؛ ~ از سر گذشتن بی فایده شدن چاره و تدبیر. ؛ ~ از دریا بخشیدن از دیگران مایع گذاشتن، از حساب دیگران بخشیدن. ؛ ~بر در کسی ریختن خدمت آن کس را کردن. ؛ ~ پاکی روی دست کسی ریختن اتمام حجت کردن، حرف آخر را زدن. ؛ ~زیر پوست کسی رفتن کنایه از: چاق شدن. ؛ از ~ گل آلود ماهی گرفتن از وضع آشفته سوء استفاده کردن. ؛~ از چیزی خوردن از آن چیز بهره مند شدن.
مطالب بیشتر در:
دیدگاه شما برای شعر در جواب حسین طهرانی نیما
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر در جواب حسین طهرانی نیما یوشیج بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
دوش چون زهر در لفافه ی شهد
نام این شعر نیما یوشیج در جواب حسین طهرانی است اما در بین مردم به دوش چون زهر در لفافه ی شهد نیز معروف است.
برای ورود به اینستاگرام نیما یوشیج اینجا کلیک کنید
پیشنهاد ویژه برای نیما یوشیج:
کتابهای نیما یوشیج:
مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج
درباره هنر شعر و شاعری نیما یوشیج
یادداشت های روزانه نیما یوشیج
- اوزان و بحرهای شعر فارسی - سپتامبر 24, 2023
- اشعار، ترجمهها و نقدهای احمد شاملو - سپتامبر 13, 2023
- اشعار احمد شاملو + بیوگرافی - سپتامبر 10, 2023