خراب کردند این قوم ملک ایران را

خراب کردند این قوم ملک ایران را

  • شعر خراب کردند این قوم ملک ایران را _ ادیب الممالک 

    در نکوهش سپاهیان روس تزاری هنگام توپ بستن بگنبد امام هشتم فرماید

     

    خراب کردند این قوم ملک ایران را

    به باد دادند آیین و دین و ایمان را

     

    کجا رسد به مراد آنکه باز گردانید

    ز کعبه روی و بدل پشت کرد قرآن را

     

    در صفا چو زنی راه راست چون پرسی

    ز مردمی که ندانند راه یزدان را

     

    رسول گفت که گر بوذر آگهی یابد

    ز راز سلمان خواهد بکشت سلمان را

     

    شنیدم این و شگفتم که ناشنوده رموز

    چرا به عمد مسلمان کشد مسلمان را

     

    نمک حرامی آن شوخ چشم بی مزه بین

    که بشکند به نمک خوارگی نمکدان را

     

    وهل نجازی الاالکفور در فرقان

    بخوان و منشاء هر بدشمار کفران را

     

    کفور اگر نبدی کافری نبد زین است

    که اهل کفران دورند عفو و غفران را

     

    نه آدمی است کسی کو بسان گرگ و پلنگ

    بخون بی گنهان تیز کرده دندان را

     

    مخوانش انسان کو خوی جانور دارد

    که حق ز انس جدا کرده نام انسان را

     

    چرا به شیطان لعنت کند کسیکه به عمد

    نهفته در بن هر مو هزار شیطان را

     

    به تیغ قهر بریدند عقد صحبت را

    بسنگ غدر شکستند عهد و پیمان را

     

    به پیش خصم نهادند خوان نعمت و ناز

    بجای باده کشیدند خون اخوان را

     

    بسوخت دامن پیراهن آستین قبای

    ز بس بر آتش عدوان زدند دامان را

     

    کجاست عاقله دور مهر و مه که کند

    به تازیانه ادب آفتاب و کیوان را

     

    کجاست فاتحه خیر و مکرمت که دهد

    خورش ز مائده فضل آل عمران را

     

    کجاست مهدی صاحب زمان که میلادش

    ربیع اول کرده است ماه شعبان را

     

    ایا شهی که بدست تو بر نهاده خدای

    ز عدل و داد فرستون ز قسط میزان را

     

    ز زیت دوده هاشم جمال افزوده

    چراغ قیصر و قندیل کاخ ساسان را

     

    خر مسیح لگد زن شده است و از مستی

    فسار کنده و بگسسته بند پالان را

     

    فرار کرده ز اصطبل و جسته در بن باغ

    بسوده سبزه و فرسوده شاخ بستان را

     

    به نعلبندت گو تا کند لواشه حمار

    به کفشگر گو بر فرق سگ زن انبانرا

     

    در این مفازه زمانی رها کن از کف خویش

    زمام آن شتر صعب کوه کوهان را

     

    ببین ز صاعقه توپ و دود فتنه خصم

    خراب و تیره رواق شه خراسان را

     

    ببین ز زلزله کفر منهدم ارکان

    عمارتی که ستونست چار ارکان را

     

    بجای مسجد و منبر کنشت و میکده بین

    بجای قاضی و مفتی کشیش و مطران را

     

    موالیان تو آنگونه در مضیقستند

    که از عنان بگلستان خرند زندان را

     

    اگر ستاره شود ابر و آسمان دریا

    خموش کی کند این کوه آتش افشان را

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    و اینک تنها مانده ام

    گفتی بروم، مرو به غم منشانم – ۲۴۹

    جدایی از تو هدیه ای است

    عاقبت همه ی ما زیر این خاک آرام خواهیم گرفت

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    خراب کردند این قوم ملک ایران را

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «خراب کردند این قوم ملک ایران را به باد دادند آیین و دین و ایمان را کجا رسد به مراد آنکه باز گردانید ز کعبه روی و بدل پشت کرد قرآن را» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «موالیان تو آنگونه در مضیقستند که از عنان بگلستان خرند زندان را اگر ستاره شود ابر و آسمان دریا خموش کی کند این کوه آتش افشان را» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر در نکوهش سپاهیان روس تزاری هنگام توپ بستن بگنبد امام هشتم فرماید ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در نکوهش سپاهیان روس تزاری هنگام توپ بستن بگنبد امام هشتم فرماید ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *