شعر جانا مراست با تو حدیثی گران در آن نیما یوشیج
جانا مراست با تو حدیثی گران در آن
عجزی نیاورد بتکلف بیان من
گفتم به شوخ خویشتن از قهر و آشتی
کاگاه با شدت دل از هر نهان من
خواهم که دل زمهر توای شوخ بگسلم
و آسایم از غمت من وتو از فغان من
گفتا برآنچه حکم رود از توام مطاع بشنو
ولیک نکته ی خوش از دهان من
بی روی دوست روی جهان است دوزخی
با روی او بهشت زتو یا از آن من
آری سخن ز روی صواب آورید و دست
کاودیده بد جهان خود و هم جهان من
بس سالها به تجربه باید نشست و دید
در کار روزگار خود ای دلستان من
مصداق دوستی من وتو است این حدیث
از من اشارت است ور از دوستان من
گوید بهما زمانه زمان ندهم آنقدر
تا در امان بمانی و بینی امان من
ما را همان به است که گیریم از او سبق
در کار رفته گر شنوی از زبان من
خوش گفت آنکه گفت اگر داریش قبول
حرفش توان رفته ببخشد به جان من
(( از هر چه بگذری سخن دوست خوشتر است ))
بی دوست تازه کی شود آری روان من
اگر بگسلی دل از من کردم مخیرت
اینت حدیث و اینت دل مهربان من
بنهاده ام عنان دل اندر کف تومن
تا آبدش بهسر چه دل بی عنان من
لکن تو سود خود چو نخواهی در این میان
خواهم همان که هم تو نخواهی زیان من
قالب شعر: قطعه
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
آب
[ په. ] (اِ.) مایعی است شفاف، بی طعم و بی بو، مرکب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن ؛ o 2 H، در باور قدما یکی از چهار عنصر «آب، آتش، باد، خاک» محسوب میشده. معانی کنایی آب:
۱- آبرو.
۲- جلا، درخشندگی.
۳- رونق.
۴- اشک.
۵- عرق.
۶- نازکی.
۷- شادابی.
۸- زیبایی و شکوه.
۹- مَنی، نطفه.
۱۰ - ارج، قیمت.
۱۱ - پیشاب، ادرار.
۱۲ - عصاره، شیره.
۱۳ - رود، نهر.
۱۴ - بزاق، آب دهان. ؛ ~در هاون کوبیدن کار بیهوده کردن. ؛ ~از ~ تکان نخوردن ک نایه از: آرام بودن اوضاع و احوال. ؛ ~ از دست نچکیدن کنایه از: نهایت خست و پول دوستی. ؛ ~ از سر گذشتن بی فایده شدن چاره و تدبیر. ؛ ~ از دریا بخشیدن از دیگران مایع گذاشتن، از حساب دیگران بخشیدن. ؛ ~بر در کسی ریختن خدمت آن کس را کردن. ؛ ~ پاکی روی دست کسی ریختن اتمام حجت کردن، حرف آخر را زدن. ؛ ~زیر پوست کسی رفتن کنایه از: چاق شدن. ؛ از ~ گل آلود ماهی گرفتن از وضع آشفته سوء استفاده کردن. ؛~ از چیزی خوردن از آن چیز بهره مند شدن.
مطالب بیشتر در:
دیدگاه شما برای شعر جانا مراست با تو حدیثی گران در آن نیما
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر جانا مراست با تو حدیثی گران در آن نیما یوشیج بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
کتابهای نیما یوشیج را از دست ندهید:
مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج
درباره هنر شعر و شاعری نیما یوشیج
یادداشت های روزانه نیما یوشیج
- اوزان و بحرهای شعر فارسی - سپتامبر 24, 2023
- اشعار، ترجمهها و نقدهای احمد شاملو - سپتامبر 13, 2023
- اشعار احمد شاملو + بیوگرافی - سپتامبر 10, 2023