شعر به سرو دادم بالای دوست را نسبت نیما یوشیج
به سرو دادم بالای دوست را نسبت
براستی چو ندیدم چو سرو چیز دگر
خبر نبود دلم را ولیک از این معنی
وزاین میان نه عم هجر بود پیش نظر
به لابه گفتم با کس نصیب کس ندهی
بخنده گفت دریغا که سرو ندهد بر
خیال رویم شیرین کند مدار حیات
بشرط آنکه زتلخیش بر متابی سر
بجا رساند آنرا که او زجا نرود
زجا براند آنرا که جای خورد به ضر
شریک روز عنا باش اگر که مرد رهی
به فکر خویش مش از خیال دوست بدر
قالب شعر: قطعه
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
مطالب بیشتر در:
دیدگاه شما برای شعر به سرو دادم بالای دوست را نسبت نیما
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر به سرو دادم بالای دوست را نسبت نیما یوشیج بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
برای ورود به اینستاگرام نیما یوشیج اینجا کلیک کنید
پیشنهاد ویژه برای نیما یوشیج:
کتابهای نیما یوشیج:
مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج
درباره هنر شعر و شاعری نیما یوشیج
یادداشت های روزانه نیما یوشیج
- اوزان و بحرهای شعر فارسی - سپتامبر 24, 2023
- اشعار، ترجمهها و نقدهای احمد شاملو - سپتامبر 13, 2023
- اشعار احمد شاملو + بیوگرافی - سپتامبر 10, 2023