به دل جز غم آن قمر ندارم

به دل جز غم آن قمر ندارم

  • شعر به دل جز غم آن قمر ندارم _ ملک الشعرا بهار 

    زن با هنر (سه‌گاه‌)

     

    به دل جز غم آن قمر ندارم

    خوشم ز آنکه غم دگر ندارم

     

    کند داغ دلم همیشه تازه

    از این مطلب تازه‌تر ندارم (‌تکرار)

     

    قسم خورده که رخساره نپوشد

    به جز با من دلداده نجوشد

     

    هوایی به جز این به سر ندارم

    هوایی به جز این به سر ندارم

     

    جمال بشر تویی

    ز گل تازه‌تر تویی

     

    به پاکی سمر تویی

    که رشگ قمر تویی

     

    عزیزم

    در عالم

     

    جای زن

    باید باشد بر روی دیده

     

    زن در زندان

    یارب که دیده

     

    چه‌ شد عزیزان که حال نسوان – بود بدینسان زار

    سیاهکاری و جهل و خواری -‌بود مدامش کار

     

    وای بهارا بهارا مزن دم خدا را ز راز نهان

    وای که ما را، که ما را، مقدر شد این از جهان

    زنی کاو به جهان هنر ندارد

    ز حسن بشری خبر ندارد

     

    بناز ای زن با هنر که عالم

    گلی از تو شکفته‌تر ندارد

     

    زنانی که به جهل در حجابند

    ز آداب و هنر بهره نیابند

     

    چنین زن به جهان ثمر ندارد

    فرو خوان کتاب را

     

    برافکن حجاب را

    ازبن بیش‌تر به گل

     

    مپوش آفتاب را

    ای دلبر، جان پرور

     

    طی شد عمرم ‌در آرزویت

    روزم باشد چو تار مویت

     

    که چون تو دلبر چراکنی سر به ذلت و خواری

    خدا نماید ز دیدهٔ بد تو را نگهداری

     

    آه نگارا نگارا مده دل خدا را به حرف کسی

    وای که گل را زیانی نباشد ز خار و خسی

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    پیشکار اهرمن دیو فریب

    نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد _ 128

     

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    به دل جز غم آن قمر ندارم

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «به دل جز غم آن قمر ندارم خوشم ز آنکه غم دگر ندارم کند داغ دلم همیشه تازه از این مطلب تازه‌تر ندارم (‌تکرار)» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «که چون تو دلبر چراکنی سر به ذلت و خواری خدا نماید ز دیدهٔ بد تو را نگهداری آه نگارا نگارا مده دل خدا را به حرف کسی وای که گل را زیانی نباشد ز خار و خسی» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر زن با هنر (سه‌گاه‌) ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر زن با هنر (سه‌گاه‌) ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»